شمارهٔ ۲۹۷
چون طفل اشک پرده در راز نیستم
از من مپوش راز که غماز نیستم
در انتظار اینکه مگر خواندم شبی
یک شب نشد که گوش بر آواز نیستم
بیخود مرا حکایت او چیست بر زبان
گر در خیال آن بت طناز نیستم
در بزم عشق نرد مرادی نمیزدم
زانرو که چون رقیب دغا باز نیستم
گر ترک خانمان نکنم از برای تو
وحشی رند خانه برانداز نیستم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون طفل اشک پرده در راز نیستم
از من مپوش راز که غماز نیستم
هوش مصنوعی: من مانند کودکی که با اشک خود پردهای را کنار میزند، از اسرار باخبرم. از من چیزی مخفی نکن، زیرا من به کسی خیانت نخواهم کرد و رازها را افشا نخواهم کرد.
در انتظار اینکه مگر خواندم شبی
یک شب نشد که گوش بر آواز نیستم
هوش مصنوعی: من همیشه در انتظار این هستم که شبی صدای زیبایی را بشنوم، اما هیچ شبی پیش نیامده که به آواز گوش نکنم.
بیخود مرا حکایت او چیست بر زبان
گر در خیال آن بت طناز نیستم
هوش مصنوعی: چرا بیخود از او صحبت میکنم؟ اگر در خیال آن معشوق زیبا نیستم، پس چه دلیل دارد که این داستان را بر زبان بیاورم؟
در بزم عشق نرد مرادی نمیزدم
زانرو که چون رقیب دغا باز نیستم
هوش مصنوعی: من در میکده عشق تلاش نکردم که به دیگران جلوه کنم، زیرا مثل رقیبان نادرست و فریبکار نیستم.
گر ترک خانمان نکنم از برای تو
وحشی رند خانه برانداز نیستم
هوش مصنوعی: اگر برای تو از خانه و کاشانهام دست نکشم، بدان که من وحشی و بیقرار نیستم که خانهام را خراب کنم.