شمارهٔ ۲۹۲
دور از چمن وصل یکی مرغ اسیرم
ترسم که شوی غافل و در دام بمیرم
خواهم که شوم ازنظر لطف تو غایب
هر چند که پر دردم و بسیار حقیرم
گر آب فراموشی ازین بیشتر آید
ترسم که فرو شوید از آن لوح ضمیرم
جان کرد وداع تن و برخاست که وحشی
بنشین تو که من در قدم موکب میرم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دور از چمن وصل یکی مرغ اسیرم
ترسم که شوی غافل و در دام بمیرم
هوش مصنوعی: دور از گلزار و وصال، احساس تنهایی و اسیری میکنم و میترسم که تو از حال من بیخبر شوی و من در این گرفتاریم، نابود شوم.
خواهم که شوم ازنظر لطف تو غایب
هر چند که پر دردم و بسیار حقیرم
هوش مصنوعی: میخواهم از چشم تو دور شوم و از مهرت بیبهره باشم، هرچند که در دردم عمیق و ناچیز به نظر میآیم.
گر آب فراموشی ازین بیشتر آید
ترسم که فرو شوید از آن لوح ضمیرم
هوش مصنوعی: اگر آب فراموشی بیشتر از این به من برسد، میترسم که تمام یادها و خاطراتم از بین برود.
جان کرد وداع تن و برخاست که وحشی
بنشین تو که من در قدم موکب میرم
هوش مصنوعی: جان به وداع تنش پرداخت و برخاست، که وحشی، تو بنشین و من در پیشگاه این جمع میروم.