گنجور

شمارهٔ ۲۸

قصهٔ می خوردن شبها و گشت ماهتاب
هم حریفان تو می‌گویند پیش از آفتاب
آگهم از طرح صحبت تا شمار نقل بزم
گر نسازم یک به یک خاطر نشانت بی حساب
مجلسی داری و ساغر می‌کشی تا نیمشب
روز پنداری نمی‌بینیم چشم نیمخواب
باده گر بر خاک ریزی به که در جام رقیب
می‌خورد با او کسی حیف از تو و حیف از شراب
وحشی دیوانه‌ام در راستگوییها مثل
خواه راه از من بگردان خواه رو از من بتاب

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

قصهٔ می خوردن شبها و گشت ماهتاب
هم حریفان تو می‌گویند پیش از آفتاب
هوش مصنوعی: قصه‌ی شب‌نشینی‌ها و نوشیدن شراب به همراه ماه تابان، دوستان تو می‌گویند که این داستان پیش از طلوع خورشید شکل گرفته است.
آگهم از طرح صحبت تا شمار نقل بزم
گر نسازم یک به یک خاطر نشانت بی حساب
هوش مصنوعی: من از طرح گفتگو آگاه‌ام و می‌دانم که اگر بخواهم همه خاطرات و نکته‌های زیبا را یکی یکی برایت بازگو نکنم، بی‌شمار خاطره در ذهنت باقی می‌ماند.
مجلسی داری و ساغر می‌کشی تا نیمشب
روز پنداری نمی‌بینیم چشم نیمخواب
هوش مصنوعی: در اینجا به تصویری از یک مجلس شاد و پرمشغله اشاره می‌شود؛ جایی که تو مشغول نوشیدن هستی و تا نیمه شب به خوشگذرانی ادامه می‌دهی. در این فضا انگار روز را فراموش کرده‌ای و نمی‌توانیم چشمان پرخواب‌مان را ببینیم. این اجزا نشان‌دهنده شور و حال و لذت‌بردن از لحظه‌ها است.
باده گر بر خاک ریزی به که در جام رقیب
می‌خورد با او کسی حیف از تو و حیف از شراب
هوش مصنوعی: اگر شراب را روی زمین بریزی، بهتر است تا اینکه کسی با رقیب خود در جام شراب بنوشد. چه حیف که این وضعیت برای تو و شراب اتفاق بیفتد.
وحشی دیوانه‌ام در راستگوییها مثل
خواه راه از من بگردان خواه رو از من بتاب
هوش مصنوعی: من دیوانه‌ای هستم که در صداقت مثل یک راه هستم، اگر می‌خواهی، از من دور شو یا به من پشت کن.

خوانش ها

شمارهٔ ۲۸ به خوانش محمدرضا خوشدل
غزل ۲۸ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1392/01/03 13:04

فکر می کنم در مصرع دوم از بیت سوم دو چشم نیمخواب وزن را از لکنت در می آوردو شاید اصل شعر اینگونه باشد و سهو تایپی صورت پذیرفته.!

1392/01/03 13:04

در مصرع دوم از بیت سوم وزن شعر با دو چشم نیمخواب درست تر است.

1397/02/02 08:05
رضا کاشی زنوزی

به نظر بنده حقیر منظور شاعر به خلقت آدم و حسادت شیطان مربوط میشود زیرا می بر خاک ریختن در اشعار عراقی و حافظ و دیگر شاعران نیز منظور خلقت انسان بود ه. برای مثال از عراقی ......از خمستان ج عه ای بر خاک ریخت . جنبشی در آدم و حوا نهاد.. و حافظ ...... دوش دیدم که مالیک در میخانه زدند .گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند .ووووو بسیار از این موارد گفته شده ولی زیبای سخن عراقی بی بدیل است