شمارهٔ ۲۷۵
این بس که تماشایی بستان تو باشم
مرغ سر دیوار گلستان تو باشم
کافیست همین بهرهام از مائدهٔ وصل
کز دور مگس ران سر خوان تو باشم
این منصب من بس که چو رخش تو شود زین
جاروب کش عرصهٔ جولان تو باشم
خواهم که شود دست سراپای وجودم
در شغل عنان گیری یکران تو باشم
در بزمگه یوسف اگر ره دهدم بخت
درآرزوی گوشهٔ زندان تو باشم
در تشنگیم طالع بد جان به لب آرد
گر خود به سر چشمهٔ حیوان تو باشم
من وحشیم و نغمه سرای چمن حسن
معذورم اگر مرغ غزلخوان تو باشم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
این بس که تماشایی بستان تو باشم
مرغ سر دیوار گلستان تو باشم
هوش مصنوعی: به قدری زیبا و جذاب هستی که برای من کافی است که فقط تماشای تو را کنم و مانند پرندهای بر روی دیوار باغ تو باشم.
کافیست همین بهرهام از مائدهٔ وصل
کز دور مگس ران سر خوان تو باشم
هوش مصنوعی: کافی است که من فقط از نعمت وصال تو بهرهمند شوم، حتی اگر از دور مثل مگسی باشم که بر روی سفرهات نشسته است.
این منصب من بس که چو رخش تو شود زین
جاروب کش عرصهٔ جولان تو باشم
هوش مصنوعی: این مقام برای من کافی است که وقتی اسب تو برود، من فقط جاروبکشی میدان نبرد تو باشم.
خواهم که شود دست سراپای وجودم
در شغل عنان گیری یکران تو باشم
هوش مصنوعی: میخواهم تمام وجودم در خدمت تو باشد و تنها مسؤولیت من هدایت و نگهداری تو باشد.
در بزمگه یوسف اگر ره دهدم بخت
درآرزوی گوشهٔ زندان تو باشم
هوش مصنوعی: اگر در محفل یوسف راهی پیدا کنم، خوشبختیام این است که در آرزوی نشستن در گوشهٔ زندان تو باشم.
در تشنگیم طالع بد جان به لب آرد
گر خود به سر چشمهٔ حیوان تو باشم
هوش مصنوعی: در حالی که تشنهایم، سرنوشت بد به آخر کار ما میرسد. حتی اگر من خودم در کنار منبع حیات باشم، باز هم نمیتوانم از این آسیب نجات یابم.
من وحشیم و نغمه سرای چمن حسن
معذورم اگر مرغ غزلخوان تو باشم
هوش مصنوعی: من مانند حیوانات وحشی هستم و در زیبایی چمن، آهنگ میزنم. از این رو، اگر گاهی در کنار پرندهای که شعر میخواند حضور داشته باشم، از من عذرخواهی کن.