گنجور

شمارهٔ ۲۷۱

من این کوشش که در تسخیر آن خودکام می‌کردم
اگر وحشی غزالی بود او را رام می‌کردم
در این مدت اگر اوقات من صرف ملک می‌شد
به او در بزمگاه عیش می در جام می‌کردم
رهم را منتهایی نیست زان رو دورم از مقصد
اگر می‌داشت پایانی منش یک گام می‌کردم
به کنج این قفس افتاده عاجز من همان مرغم
که تعلیم خلاص بستگان دام می‌کردم
به اندک صبر دیگر رفته بود این ناز بی‌موقع
غلط کردم چرا این صلح بی‌هنگام می‌کردم
پیامی کرد کز شرمندگی مردم که گفت او را
شکایت گونه‌ای کز بخت نافرجام می‌کردم
چه ننگ آمیز نامی بوده پیش یار این وحشی
بسی به بود ازین خود را اگر سگ نام می‌کردم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

من این کوشش که در تسخیر آن خودکام می‌کردم
اگر وحشی غزالی بود او را رام می‌کردم
هوش مصنوعی: من اگر در تلاشم برای تسخیر یک حکمران مستبد، می‌توانستم آن را مانند یک غزال وحشی رام کنم.
در این مدت اگر اوقات من صرف ملک می‌شد
به او در بزمگاه عیش می در جام می‌کردم
هوش مصنوعی: اگر در این مدت زمان، من به فکر ملک و مال می‌بودم، می‌توانستم در مراسم شادی و جشن، با او در میخانه خوش بگذرانم و شراب بنوشم.
رهم را منتهایی نیست زان رو دورم از مقصد
اگر می‌داشت پایانی منش یک گام می‌کردم
هوش مصنوعی: من هیچ حد و پایانی برای مسیرم نمی‌بینم، به همین دلیل از هدفم دور هستم. اگر درون من پایانی وجود داشت، یک گام به جلو برمی‌داشتم.
به کنج این قفس افتاده عاجز من همان مرغم
که تعلیم خلاص بستگان دام می‌کردم
هوش مصنوعی: در گوشه این قفس به شدت ناامید و ناتوان هستم، همان پرنده‌ای که قبلاً به دیگران آموزش می‌دادم چگونه از دام‌ها رهایی یابند.
به اندک صبر دیگر رفته بود این ناز بی‌موقع
غلط کردم چرا این صلح بی‌هنگام می‌کردم
هوش مصنوعی: با کمی صبر، ناز و نازپروری که در زمان نا مناسب رخ داد، باعث شد تا احساس پشیمانی کنم و بخواهم که چرا در این زمان نامناسب به سازش و صلح پرداختم.
پیامی کرد کز شرمندگی مردم که گفت او را
شکایت گونه‌ای کز بخت نافرجام می‌کردم
هوش مصنوعی: پیامی فرستاد که به دلیل شرمندگی مردم، از من خواسته بود که نوعی شکایت کنم که ناشی از بدشانسی بود.
چه ننگ آمیز نامی بوده پیش یار این وحشی
بسی به بود ازین خود را اگر سگ نام می‌کردم
هوش مصنوعی: افتخار و شرافتی که در نام من وجود دارد، نزد محبوب من بسیار ناچیز و رسواکننده است. اگر نامم را به جای این، «سگ» می‌گذاشتم، بهتر بود.

خوانش ها

شمارهٔ ۲۷۱ به خوانش محمدرضا خوشدل

حاشیه ها

1395/05/02 19:08
جواد

با سلام
این غزل وحشی بافقی یکی دیگر از اشعار واسوخت او است که در آن به معشوق خود عتاب کرده و با گلایه با او سخن میگوید بر خلاف بسیاری از اشعار پیشین که فقط با ناز و نیاز نسبت به معشوق خود سخن میگوید
بعضی از اساتید ادبیات به خاطر این لحن وحشی نسبت به معشوق او را نکوهش میکنند آن ها میگویند مقام معشوق آن قدر بالاست که هرگز نمیتوان با او از در قهر و گلایه سخن گفت .

1397/03/26 12:05
احمد

این غزل شاهکار وحشی بافقیه
انقدر این غزل از لحاظ محتوایی سنگین و پرمحتوا هستش که باید واسه فهم دقیق هر بیت این غزل حداقل یک سال وقت گذاشت...
فوق العاده زیباست...