شمارهٔ ۲۶۹
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
شمارهٔ ۲۶۹ به خوانش طاهره خان پور
شمارهٔ ۲۶۹ به خوانش یاسین ریاحی
شمارهٔ ۲۶۹ به خوانش عندلیب
آهنگ ها
این شعر را چه کسی در کدام آهنگ خوانده است؟
حاشیه ها
دو قافیه دارد و قافیهها در هر بیت یک کلمه هستند. اسم صنعت؟
موضوع : دوقافیه گی
همان طور که خود شما فرموده اید این شعر دوقافیه دارد و علاوه بر آن در همه ی بیت ها بین قافیه ها هم تجنیس رعایت شده است. دو نوع آرایه به کار رفته است اولی دوقافیه گی است و دومی جناس.
دوقافیه گی را در علم عروض ذوالقافیتین ( به احتصار ذوقافیتین) گفته اند. شاعران فارسی زبان اشعاری با سه قافیه و حتی چهار قافیه سروده اند.
سد باغ بهار است و صلای گل و گلشن? یا
صد باغ بهار است و صلای گل و گلشن
رم دادن صید خود از آغاز غلط بود :(
درود بر بافقی و چاووشی
بخدا که هیچکس مثل محسن چاوشی نمیتونست اینطور غزل وحشی رو اجرا کنه-درور بر او...
غزل بسیار زیبای وحشی بافقی که با اجرای بسیار زیبای محسن چاووشی زیباییش دو چندان شده
کسی نیست اینو معنی کنه...
مفعول مفاعیل مفاعیل مفاعیل
رجز مثمن اخرب مکفوف مقصور؟
بنده هم از آقای چاوشی خوشم میاد
منتها
ای کاش خواننده هامون برای خوانش شعرها از اهالی ادبیات کمک میگرفتن
متاسفانه آقای چاوشی با خوانش اشتباه
باعث عدول وزن در بیت سوم شدن
این برای کسانی خوبه که همه کاریسرمون میارن همه بلایی وانتظار دارن با اونا خوب باشیم اگه نباشیم بدیم بی جنبه ایم بچه ایم و... دل نیست کبوتر
درود بر وحشی و چاوشی
حاجی چرا انقد از چاووشی اسم میارن؟؟؟؟؟ استاد معین خونده این شعرو بانو هایده خونده حمیرا خوندتش
این 3استاد آواز بدون نقص وبه زیباترین صورته ممکن اجرا کردن شعرو...
درود بر محسن چاوشی عزیز که این ترانه رو زنده کردن...
فقط حاج محسن چاووشی
سه بیت شو خونده ولی ترکونده
دوستان میشه لطف کنید معنی بیت آخر رو بگید!
منظورش چیه؟
این شعر رو اقای ارام خوندن
موسیقیش خیلی قشنگه
در ابتدا مصرع پنجم صد باغ بهار است ......
صحیح تر نیست
سلام این غزل بسیار زیبا رو کپی میکنم تو وبلاگم.این غزل و 40 سال پیش استاد علی محبوب تو آهنگش خونده.
بیت آخر از چی سخن میگه؟
حتمن روی "شعرهای مشابه" کلیک کنید، این وزن بسیار زیباست
دگرگونی واژه های پارسی با چیره شدن ادبیات عربی آغازشدو واژه سد نیز به صد دگرگون گشت چنانکه قرن را سده گویند
شصت نیز چنین بود .
دوستانی که جویای معنی بیت آخر هستند، نظر بنده اینست که این بیت یکباره معنی کل شعر رو عوض میکنه. از ابتدای شعر، دلداده از دلدار گلایه میکنه و به عبارات مختلف میگه «رفتم که رفتم». در بیت آخر دلدار میگه «سبب این هجر و جدایی، همین قبیل سخنهاست». البته این نظر بنده است.
این شعر رو آقای امیر آرام هم خونده
لطفا یکی از دوستان معنای بیت آخر رو اگر می دونه بگه. یکی از دوستان مطلبی رو فرمودند. اما قانع نشدم.
با تشکر
گرامی سام
وحشی سبب دوری و این قسم سخنها
آن نیست که ما هم نشنیدیم ، شنیدیم
به گمانم خیلی ساده به خود میگوید : علت دوری یار را ، گمان مبر که نمی دانم ، می دانم.
شاید برای همین دانستن ، از درِ یار پای کشیده و امید بریده
مانا باشی
اگر بدانیم سبک شعری وحشی و شاعران همدوره،مکتب وقوع بوده،اشعار رو بهتر میشه درک کرد
در جواب آقای "رضا سامی":اتفاقا آقای چاوشی درست خوندن
شما بعد از صید،(ویرگول)بذار،مکث کن و ادامه بده
متوجه میشی که ایشون اشتباه نخوندن و وزن هم درسته و مفهوم شعر هم کاملا گویاس
در ضمن آقای "امیر آرام" هم این غزل رو کامل و بسیار زیبا هم اجرا کردن ولی این مورد رو رعایت نکردن
با درود ، در مورد بیت سوم و همچنین دیدگاه دوستان در مورد گذاشتن ویرگول بعد از واژه ی "صید" باید عرض کنم که با در نظر گرفتن وزن شعر و همچنین تعداد هجا ها ،نباید بعد از واژه ی صید ویرگول گذاشته شود ! در واقع وحشی به دلدار میگوید : من صید تو بودم و فراری دادن من از ابتدا غلط بود
در مصرع نخستِ بیت پنجم، "سد" نادرست است، لطفا به "صد" اصلاحش بفرمایید: صد باغ بهار است و صلای گل و گلشن ...
چون صد هیچ نسبتی با زبان عربی ندارد گنجور بر آن شد که صد دیگر سد باشد و درست نیز همین است.داستان طهران و تهران است و شاید اسپهان(اسفهان) و اصفهان نصف جهان
ممنون از دغدغه زیبایی که داری محسن جان
معنی بیت
وحشی سبب دوری و این قسم سخنها
آن نیست که ما هم نشنیدیم ، شنیدیم
جواب دلدار به یار که ما همه گله های تو راشنیدیم
این غزل در آلبوم گرفتار، به آهنگسازی جلیل عندلیبی، به زیبایی توسط علیرضا افتخاری اجرا شده است.
دوستان عزیز حمید رضا و رسته
این شعر دو قافیه ندارد . یک قافیه دارد"یدیم" در انتهای ابیات. تکرار کلمه قبل از کلمه قافیه دو قافیه نیست. شهر دو قافیه یا ذولقافیتین اشعاری را میگوییم که مصراع های فرد هم با هم هم قافیه باشند
مثلا:
چون باغ شود دوباره "خرم"
ای بلبل مستمند "مسکین"
وز سنبل و سوری و "سپرغم"
آفاق نگارخانه ٔ "چین"
استاد وحشی بافقی بی نظیر بود
اشعارش به دل خیلی میشینه
صدای دلنشین احسان سلیمانی روی این غزل به همه پیشنهاد میکنم پیوند به وبگاه بیرونی
شهرام جان،
حمیدرضا و رسته درست گفته اند، ذو قافیتین همان است که دو قافیه داشته باشیم، موردی که شما عرض می فرمایید رو استاد دهخدا ذیل تعریف ذوقافیتین به عنوان ابتکاری در استفاده از دو قافیه عنوان کرده اند("و مؤلف این لغت نامه را ابتکاری است در ذوقافیتین که نمونه ٔ آن قطعات ذیل است" و یاد آر ز شمع مرده یاد آر را در ادامه می آورند) اما اصطلاح ذوقافیتین بیشتر برای شعری که دو قافیه دارد مورد استفاده قرار می گیرد نه برای موردی که شما عرض کردید.
به شعری ذوالقافیتین یا دو قافیه ای گویند که دارای دو قافیه مجزا باشد برای مثال آگر آخر مصرع ها به این صورت آمد دو قافیه محسوب می شود
...................جانانه خرابیم ..............پیمانه شرابیم
در این بیت جانانه و پیمانه قافیه اول و خرابیم و شرابیم قافیه دوم هستند
بنابراین تکرار قافیه باعث ایجاد ذوالقافیتین نمی شود
محتوای کلی شعر انگار پاسخی به پشیمانی یارِ رفته از رفتن و درخواست بازگشت از سوی وی میباشد... دلدار اما جواب رد بر سینهی او میزند و در پایان اظهار میدارد سبب دوری جستن این نیست که از پشیمانی وی مطلع نیست بلکه آگاهست و آگاهانه به این قبیل صحبتها میپردازد.
الا ای وحشی ایران ببین شعرت چه مظلوم است
که بر وصف شکرقندت ، سخن از مطرب شعر است
اصل را رها کردید و دنبال مطرب را گرفتید ...
ای فریاد و فغان که نسل امروزحتی نام وحشی را میشنود میخندد ...
به شاهین عزیز
با سلام و ارادت
اصطلاح "عرض کردن" اصطلاحی است از روی تواضع و خود را در مقابل کسی کوچک نشان دادن ، لذا به طرف مقابل نباید گفت" عرض کردید "بلکه باید گفت " فرمودید "
مثال
بنده عرض کردم
جنابعالی فرمودید
به جناب شاهین
با سلام
اصلاح می کنم
مخاطب بنده جنابعالی بودید که اشتباها نوشتم شهریار
معنای این سروده زیبا را به قدر سواد اندک و درک محدود خویش مینویسم تا شاید گره از دریافت دوستان بگشاید. امیدوارم کم ایراد باشد.
در این غزل، عاشق اینطور مینماید که اهل ناز کشیدن نیست. خود را فارغ از غم از دست دادن میداند و سعی بر تغافل و غفلت ورزیدن دارد. حال آن که آنکه این تغافل، ادعایی تهی بیش نباشد.
«ما چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم | امید ز هر کس که بریدیم، بریدیم»
وحشی گوید ما (من) اگر از کسی دل بریدیم و قطع امید کردیم، دیگر برگشت نظری در کار نیست. همانگونه که اگر پای از در دری بیرون بگذارم، دیگر بدان داخل نمیشوم.
«دل نیست کبوتر که چو برخاست نشیند | از گوشهٔ بامی که پریدیم، پریدیم»
دل همچون کبوتر نیست که به بامی که از آن پر زده بازگردد؛ ما اگر بامی را ترک کردیم، دیگر به آن برگشتی نیست. (پریدن از گوشۀ بام، استعاره از رها کردن از معشوق است)
«رم دادن صید خود از آغاز غلط بود | حالا که رماندی و رمیدیم، رمیدیم»
معشوق را مورد عتاب قرار میدهد و به او یاد آورد میشود که ابتدا او عاشق را از خود فراری داد و سپس میگوید حالا که این کار را کردی و مرا از خود راندی، دیگر بازگشتی در کار نیست. (نظیر عبارت "رفتم که رفتم" امروزی)
«کوی تو که باغ ارم روضهٔ خلد است | انگار که دیدیم ندیدیم، ندیدیم»
"کوی" در شعر پارسی، اغلب به منزلگاه معشوق و پیرامون آن اشاره دارد.
"روضۀ خُلد" همان بهشت برین است.
"باغ ارم" باغیست که توسط شدّاد، پادشاهی در زمان هود نبی، بنا نهاده شد. این باغ که خشت های آن از زر و سیم بودند، چنان با شکوه و پر زرق و برق بود که آن را "بهشت شداد" میگفتند و بهشتِ روی زمین میدانستند.
در این بیت عاشق منزلگاه معشوق را به باغ ارم که بسان بهشت است تشبیه میکند و سپس چنان وانمود میکند که این جلال و شکوه اصلاً برایش اهمیتی ندارد و حتی آن را به خاطر نمیسپارد. گویی که هیچگاه آن را ندیده است.
«سد باغ بهار است و صلای گل و گلشن | گر میوهٔ یک باغ نچیدیم، نچیدیم»
"صلا" در گذشته به آواز دعوت به طعام گفته میشد. در واقع زمانی که میخواستند مردم را به خوردن غذا دعوت کنند و اعلام آماده بودن خوراک کنند، صلا سر میدادند.
عاشق در ادامۀ بی اعتنایی به بهشت معشوق، میگوید صد باغ زیبا و سرسبز دیگر وجود دارد که گل های آن مرا به خوردن میوه های خوش طعم و تازۀ آن باغ دعوت میکنند. پس اگر از میوۀ باغ تو گذشتم و آن را نچیدم، دیگر نظرم برنمیگردد زیرا که از آن بهتر را یافتم (هر چند خود عاشق نیز میداند که سخنانش ادعاییست بی اساس).
«سرتا به قدم تیغ دعاییم و تو غافل | هان واقف دم باش رسیدیم، رسیدیم»
میگوید از سر تا به پایم در حال دعا و راز و نیاز (برای تو) هستم اما تو بی توجهی میکنی. اما آگاه از آن لحظه ای باش که به تو رسم و دیگر رسیده ام (با گفتن این جلمه شیرینی وصال را به خاطر می آورد). عاشق در این لحظه کمی نرم تر شده و بارقه ای از امید به وصال به دلش می افتد که باعث اعترافِ بیت بعدیست.
«وحشی سبب دوری و این قسم سخنها | آن نیست که ما هم نشنیدیم، شنیدیم»
پس از همۀ ملامت ها و سرزنش هایی که متوجه معشوق ساخت و او را مقصر این دل بریدگی خود دانست، حال صادقانه با خود سخن میگوید و اظهار میکند که در حقیقت دلیل همۀ این دوری و گلایه ها، این چیز هایی نیست که گمان میکنم. به این صورت وحشی گناهانی که تاکنون متوجه معشوق ساخته بود و اتهاماتی که زده بود را از گردن او باز کرده و گردن خود می افکند.
آنچه که در بیت پایانی اتفاق می افتد، اینست که وحشی پس از آن همه رجز خوانی، معترف میشود که در حال تبرئۀ خود بوده است و حقیقت را کتمان میکرده و حال به این نتیجه رسیده است که این کار فایده ای ندارد و مقصر اصلی این دوری ها نه معشوقِ غافلش، بلکه خود اوست.
نام و یاد وحشی مانا باد
واقعا عالی بود و نیاز هست که در همه این نظرها یک معنی کامل هم باشد
لطفاً نحوه خوانش مصرع دوم را بگویید چگونه هست؟
فکر کنم اگر بجای رسیدیم دوم بزاریم بریدیم معنی این بیت رو بشه فهمید چون حرف از تیغ میزنه و در آخر هم میگه واقف دم تیغ باش که اگر برسه می برد یا شاید معنی بریدن و دل کندن باشه
بنظر دوستان محترم امکان دارد این بیت از طرف معشوق باشه که دارد به وحشی می گویید شنیدیم ولی چاره ای ندارم چون مصرع دوم میگه «ما هم»
لطفاً نظرتون را بگویید ممنون
خیر امین عزیز. این بیت حدیث نفس وحشی است که به او اشتباهاتش را یادآوری میکند و تغییر گوینده و تبدیل Monologue به Dialogue در اشعار کهن پارسی مرسوم نیست.
این غزل دلنشین رو به نظرم آقای علیرضا افتخاری به بهترین نحو اجرا کردند ، به همه دوستان شدیداً پیشنهاد میشه
آهنگ پریدم
چون ز دری پای کشیدیم کشیدیم
امید ز هر کس که بریدیم ، بریدیم
مشابه معنی بیت اول این بیت است:
مرنجان دلم را که این مرغ وحشی
ز بامی که برخاست، مشکل نشیند
درود بر جناب چاووشی که ما نسل جوان رو با این گنجینه ها آشنا کردند
سلام
با نهایت احترام به آقای چاووشی باید گفت که ایشون آهنگ های خیلی خوب و درجه یکی دارند ولی بنظر بنده اگر این آهنگشان که این شعر را خوندند را با آهنگی که استاد افتخاری در تصنیف پریدیم خواندند مقایسه کنیم تصنیف آقای افتخاری با آهنگسازی استاد عندلیبی بسیار زیباتر و حرفه ای تر و حساب شده است.
ترکیب موسیقی الکترونیک غربی با اشعار ناب شعرای ایران نعمتیست که محسن چاوشی به من و موسیقی ایران اعتا کرد امیدوارم قدرش رو بدونیم و سلیقه های مختلف موسیقی رو درک کنیم بعضی ها این غزل رو با موسیقی سنتی دوست دارند بعضی مثل ما جوانتر ها با موسیقی غربی و نوین هر دو زیبا و هنرمندانه هستند و هنرمندانه تر از آن، شعر استاد بافقی که حق مطلب رو ادا کردند