شمارهٔ ۲۶۵
تا چند به غمخانهٔ حسرت بنشینم
وقتست که با یار به عشرت بنشینم
بی طاقتیم در ره او میرود از حد
کو صبر که در گوشهٔ طاقت بنشینم
تا چند روم از پی او بند کنیدم
باشد که زمانی به فراغت بنشینم
داغ تو مرا شمع صفت سوخت کجایی
مگذار که با اشک ندامت بنشینم
پامال شدم چند چو وحشی به ره غم
از دست تو بر خاک مذلت بنشینم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا چند به غمخانهٔ حسرت بنشینم
وقتست که با یار به عشرت بنشینم
هوش مصنوعی: چقدر باید در اندوه و حسرت بگذرانم؟ زمان آن رسیده که با معشوق به شادی و خوشی بپردازم.
بی طاقتیم در ره او میرود از حد
کو صبر که در گوشهٔ طاقت بنشینم
هوش مصنوعی: ما در مسیر او بسیار بیتاب هستیم و دیگر صبرمان را از دست دادهایم؛ ای کاش صبوری بود تا در گوشهای بنشینیم و آرام بگیریم.
تا چند روم از پی او بند کنیدم
باشد که زمانی به فراغت بنشینم
هوش مصنوعی: تا کی باید به دنبالش بگردم و خود را در زنجیر کنجکاوی نگه دارم؟ باشد که روزی به آرامش برسم و استراحت کنم.
داغ تو مرا شمع صفت سوخت کجایی
مگذار که با اشک ندامت بنشینم
هوش مصنوعی: درد فقدان تو مثل شمع، قلبم را سوزانده است. نرو که نمیخواهم با حسرت و اشک به یاد تو بنشینم.
پامال شدم چند چو وحشی به ره غم
از دست تو بر خاک مذلت بنشینم
هوش مصنوعی: من بر اثر غم و حسرتی که از تو دارم، مانند یک حیوان وحشی در راهی که به زحمت میگذرانم، زیر پا رفته و در این خاک ذلت نشستهام.