گنجور

شمارهٔ ۲۶۳

کی تبسم دور از آن شیرین تکلم می‌کنم
زهر خند است این که پنداری تبسم می‌کنم
در میان اشک شادی گم شدم روز وصال
اینچنین روزی که دیدم خویش را گم می‌کنم
با من آواره مردم تا به کشتن همرهند
من نمی‌دانم چه بی‌راهی به مردم می‌کنم
چهره پرخاکستر از گلخن برون خواهم دوید
هر چه خواهد کوهکن تا من تظلم می‌کنم
تکیه بر محراب دارد عابد و زاهد به زهد
وحشی دردی کشم من تکیه بر خم می‌کنم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کی تبسم دور از آن شیرین تکلم می‌کنم
زهر خند است این که پنداری تبسم می‌کنم
هوش مصنوعی: من دور از آن گفتار شیرین، هیچ تبسمی ندارم؛ این که فکر می‌کنی من در حال لبخند زدن هستم، در واقع زهر خندی است که بر لب دارم.
در میان اشک شادی گم شدم روز وصال
اینچنین روزی که دیدم خویش را گم می‌کنم
هوش مصنوعی: در روزی که با عشق ملاقات کردم، در میان اشک‌های شادیم گم شدم، به طوری که احساس می‌کنم خودم را در این لحظه گم کرده‌ام.
با من آواره مردم تا به کشتن همرهند
من نمی‌دانم چه بی‌راهی به مردم می‌کنم
هوش مصنوعی: من در کنار انسان‌های سرگردان هستم، و با آن‌ها به سوی سرنوشت خود می‌روم، اما نمی‌دانم که چه اشتباهی در حق آن‌ها می‌کنم.
چهره پرخاکستر از گلخن برون خواهم دوید
هر چه خواهد کوهکن تا من تظلم می‌کنم
هوش مصنوعی: من با چهره‌ای غبارآلود از آتش بیرون می‌روم و هر چه می‌خواهد، سنگ‌تراش انجام دهد، زیرا من از ظلم و ستم شکایت می‌کنم.
تکیه بر محراب دارد عابد و زاهد به زهد
وحشی دردی کشم من تکیه بر خم می‌کنم
هوش مصنوعی: پرستنده و زاهد در محراب عبادت به خود تکیه دارند، اما من که دردی دارم، به جای آن بر خم شراب تکیه می‌زنم.

خوانش ها

شمارهٔ ۲۶۳ به خوانش محمدرضا خوشدل
شمارهٔ ۲۶۳ به خوانش عندلیب