شمارهٔ ۲۵۱
با جوانی چند در عین وفا میبینمش
باز با جمع غریبی آشنا میبینمش
باز تا امروز دارد با که میل اختلاط
زانکه از یاران دیروزی جدا میبینمش
ماه رخسارش که چون آیینه بودی در صفا
بیصفا گردید با من بیصفا میبینمش
آنکه هر دم در ره او میفکندم خویش را
راه میگردانم اکنون هر کجا میبینمش
مرغ دل وحشی که از دامی به چندین حیله جست
از سرنو باز جایی مبتلا میبینمش
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
با جوانی چند در عین وفا میبینمش
باز با جمع غریبی آشنا میبینمش
هوش مصنوعی: در دوران جوانی، با افرادی که از نظر وفاداری در کنارم بودند، رابطه خوبی داشتم، اما اکنون میبینم که او با جمعی متفاوت و غریبه در ارتباط است.
باز تا امروز دارد با که میل اختلاط
زانکه از یاران دیروزی جدا میبینمش
هوش مصنوعی: باز هم تا امروز، میبینم که با چه کسی تمایل به ارتباط دارد، چون او را از دوستان قدیمیام جدا میبینم.
ماه رخسارش که چون آیینه بودی در صفا
بیصفا گردید با من بیصفا میبینمش
هوش مصنوعی: چهره ماه مانند آینهای درخشان و صاف بود، اما اکنون در کنار من که خودم بیصفا هستم، دیگر آن صفا را ندارد و تغییر کرده است.
آنکه هر دم در ره او میفکندم خویش را
راه میگردانم اکنون هر کجا میبینمش
هوش مصنوعی: من همواره خود را در راه او سرنگون میکردم، اما اکنون هر جا که او را میبینم، مسیرم را تغییر میدهم.
مرغ دل وحشی که از دامی به چندین حیله جست
از سرنو باز جایی مبتلا میبینمش
هوش مصنوعی: پرندهای که با چندین ترفند از دام رهایی یافته، اکنون در میانه سرنوشت، به نقطهای دچار مشکل شده است.
حاشیه ها
1393/01/30 08:03
آقای باتلر
آنکه هر دم در ره او میفکندم خویش راراه میگردانم اکنون هر کجا میبینمش.خیلی عالی بود