گنجور

شمارهٔ ۲۴۵

ما در مقام صبر فشردیم گام خویش
یک گام آن‌طرف ننهیم از مقام خویش
این مرغ تنگ حوصله را دانه‌ای بس است
صیاد ما به دانه چه آراست دام خویش
فارغ نشین که حسن به هر جا که جلوه کرد
مخصوص هیچکس نکند لطف عام خویش
دل شد کبوتر لب بامی که سد رهش
سازند دور و باز نشیند به بام خویش
وحشی رمیده‌ایست که رامش کسی نساخت
آهوی دشت را نتوان ساخت رام خویش

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما در مقام صبر فشردیم گام خویش
یک گام آن‌طرف ننهیم از مقام خویش
هوش مصنوعی: ما در حال صبر و تحمل هستیم و قدم‌های خود را با احتیاط برمی‌داریم، هرچند که نمی‌خواهیم از جایگاه و موقعیت خود فراتر رویم.
این مرغ تنگ حوصله را دانه‌ای بس است
صیاد ما به دانه چه آراست دام خویش
هوش مصنوعی: این پرنده‌ای که روحش در تنگناست، به یک دانه راضی است. صیاد نیز با دانه‌ای که به او می‌دهد، دامش را به زیبایی آماده کرده است.
فارغ نشین که حسن به هر جا که جلوه کرد
مخصوص هیچکس نکند لطف عام خویش
هوش مصنوعی: آرام بگیر که زیبایی در هر جایی که ظاهر شود، به هیچ کس خاص نیست و لطف عمومی خود را به همه می‌دهد.
دل شد کبوتر لب بامی که سد رهش
سازند دور و باز نشیند به بام خویش
هوش مصنوعی: دل همچون کبوتر است که بر روی بام نشسته و نمی‌گذارد که مانعی بر سر راهش قرار بگیرد. او دور و در کنار خود می‌چرخد و همچنان بر بام خود باقی می‌ماند.
وحشی رمیده‌ایست که رامش کسی نساخت
آهوی دشت را نتوان ساخت رام خویش
هوش مصنوعی: این شعر به وضوح به موجودی وحشی و آزاد اشاره دارد که هیچ‌کس نتوانسته آن را به کنترل خود درآورد. شبیه به آهوهایی که در دشت زندگی می‌کنند، این موجود نیز به شدت از قید و بندها دور است و نمی‌توان آن را به انضباط آورد. آزادی و سرکش بودن او به طور کامل نمایان است و نمی‌توان انتظار داشته که او به راحتی به رام بیاید.

خوانش ها

شمارهٔ ۲۴۵ به خوانش محمدرضا خوشدل
شمارهٔ ۲۴۵ به خوانش عندلیب