شمارهٔ ۲۳۳
گرچه دوری میکنم بیصبر و آرامم هنوز
مینمایم اینچنین وحشی ولی رامم هنوز
باورش میآید از من دعوی وارستگی
خود نمیداند که چون آورده در دامم هنوز
اول عشق و مرا سد نقش حیرت در ضمیر
این خود آغاز است تا خود چیست انجامم هنوز
من به سد لطف از تو ناخرسند و محروم این زمان
از لبت آورده سد پیغام دشنامم هنوز
صبح و شام از پی دوانم روز تا شب منتظر
همرهی با او میسر نیست یک گامم هنوز
من سراپا گوش کاینک میگشاید لب به عذر
او خود اکنون رنجه میدارد به پیغامم هنوز
وحشی این پیمانه نستانی که زهر است این نه می
باورت گر نیست دردی هست در جامم هنوز
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گرچه دوری میکنم بیصبر و آرامم هنوز
مینمایم اینچنین وحشی ولی رامم هنوز
هوش مصنوعی: اگرچه از تو دورم و بیتاب و ناآرام هستم، ولی به نظر میرسد که وحشی و سرکش هستم، در حالی که هنوز در دل آرامم.
باورش میآید از من دعوی وارستگی
خود نمیداند که چون آورده در دامم هنوز
هوش مصنوعی: شگفتیانگیز است که او هنوز نمیداند که چگونه به دام من افتاده است، در حالی که من خود را بینیاز میدانم.
اول عشق و مرا سد نقش حیرت در ضمیر
این خود آغاز است تا خود چیست انجامم هنوز
هوش مصنوعی: در آغاز، عشق و جذابیت باعث گیجی و شگفتیام شده است و هنوز نمیدانم که سرانجام من چه خواهد بود.
من به سد لطف از تو ناخرسند و محروم این زمان
از لبت آورده سد پیغام دشنامم هنوز
هوش مصنوعی: در حال حاضر از محبتی که از تو میخواهم ناامید و بینصیب ماندهام و هنوز از لبی که داشتی، خبرهایی از بدگویی و نارضایتی به من رسیده است.
صبح و شام از پی دوانم روز تا شب منتظر
همرهی با او میسر نیست یک گامم هنوز
هوش مصنوعی: صبح و شب در تلاش هستم، اما روزها و شبها در انتظار همراهی با او هستم و هنوز نتوانستهام حتی یک قدم به سمت او بردارم.
من سراپا گوش کاینک میگشاید لب به عذر
او خود اکنون رنجه میدارد به پیغامم هنوز
هوش مصنوعی: من با تمام وجود گوش شدم که او به من عذرخواهی میکند، اما هنوز هم به خاطر پیامم در عذاب است.
وحشی این پیمانه نستانی که زهر است این نه می
باورت گر نیست دردی هست در جامم هنوز
هوش مصنوعی: این پیمانهای که در دست دارم، زهرآلود است و نمیتوانی باور کنی که اگر دردی در وجود من باقی مانده باشد، آن را در این جام احساس میکنم.
حاشیه ها
1393/06/25 15:08
امیر
سد اشتباه درج شده است
صد درست می باشد .
1397/11/22 19:01
ســراج
این را برای آقای امیر نوشتم،اگر به دیوان وحشی بیشتر مراجعه کنید از این" سد "ها بیشتر خواهید دید...
سد
لغتنامه دهخدا
سد. [ س َ ] (عدد، ص ، اِ) صد. عدد یکصد. عدد بعد از 99 : ای آنکه من از عشق تو اندر جگر خویش آتشکده دارم سد و بر هر مژه ای ژی . رودکی .فری زآن زلف مشکینش چو زنجیرفتاده سدهزاران کلج بر کلج . شاکر بخاری .به نیم گرده بروبی بریش بیست کنشت بسد کلیچه سبال تو...
درود و مهر فراوان