شمارهٔ ۲۲۲
اطلاعات
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خوانش ها
شمارهٔ ۲۲۲ به خوانش یاسین ریاحی
شمارهٔ ۲۲۲ به خوانش عندلیب
شمارهٔ ۲۲۲ به خوانش محمدرضا خوشدل
حاشیه ها
اشعار وحشی بافقی دارای لطافت خاصی است که در شعر شاعران دیگر کمتر به چشم می خورد این غزل شباهت بسیاری به یکی از قصاید معروف سعدی دارد که با این بیت شروع می شود به هیچ یار مده خاطر وبه هیچ دیار که بر و بحر فراخ است وادمی بسیار ویکی دیگر از ابیات زیبای ان این است کدام دوست بتابد رخ از محبت دوست کدام یار بپیچد سر از ارادت یار
در مصرع چهارم بنظر می آید «عاشق نو» بایستی باشد که «عاشق تو» نوشته شده است.
عاشق تو دارد اعتبار دگر ...
عاشق تو درست است.
چون اگه منظور دلدار نو بود، میبایست معشوق نو گفته میشد.
یعنی کسی که عاشق تو بوده، در پیش معشوق نو، اعتبار دیگری دارد.
با سلام.
صحیح " عاشق نو" هستش .
چون در مصرع قبل میگه چون دل من پیش تو خوار شده ، پس میرم سراغ معضوق دیگری که دل من پیش اون اعتبار زیادی خواهد داشت.
به نظر میرسه عاشق تو معنای متناسب تری داره. چون تو ابیات اول خطاب شعر به معشوقه. به نظر من میرسه که معنای دگر به اعتبار برمیگرده. بدان که کسی که عاشق تست اعتباری جز از طرف تو هم داره.
معنای این شعر خیلی خیلی قشنگه. شاعر تو چهار بیت داره به خودش دروغ میگه. بر خلاف چیزی که ته دلشه داره میگه من میرم. اما تو بیت آخر شاید یک ندای قدسی یا عمق وجود و قلبش بهش میگه ساکت باش و انکار نکن عشقی که تو دلت داری و تو این حکایت رو هزار بار دیگه هم گفتی اما دل نبریدی. این شاید محک عشق حقیقی نسبت به عشق ظاهری و سطحی باشه. به قول رهی معیری:
از عشق نرنجیم و گر مایه رنج است
با نیش بسازیم اگر نوش ندارد