گنجور

شمارهٔ ۲۲۱

که جان برد اگر آن مست سرگران بدرآید
کلاه کج نهد و بر سر گذر بدر آید
رسید بار دگر بار حسن حکم چه باشد
دگر که از نظر افتد که باز در نظر آید
ز سوی مصر به کنعان عجب رهیست که باشد
هنوز قافله درمصر و نامه و خبر آید
کمینه خاصیت عشق جذبه‌ایست که کس را
ز هر دری که برانند بیش ، بیشتر آید
سبو به دوش و صراحی به دست و محتسب از پی
نعوذبالله اگر پای من به سنگ بر آید
مگو که وحشیم آمد ز پی اگر بروم من
چه مانع است نیاید چرا به چشم و سر آید

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلاتن (مجتث مثمن مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

که جان برد اگر آن مست سرگران بدرآید
کلاه کج نهد و بر سر گذر بدر آید
هوش مصنوعی: اگر آن شخص مست و خوشحال بیرون بیاید، جان من را خواهد برد، زیرا کلاه را به شیوه‌ای غیرمتعارف بر سرش خواهد گذاشت و در میان خیابان ظاهر خواهد شد.
رسید بار دگر بار حسن حکم چه باشد
دگر که از نظر افتد که باز در نظر آید
هوش مصنوعی: وقتی زیبایی و حسن دوباره نمایان می‌شود، چه حکمت و معنایی دارد، زمانی که از دید پنهان می‌شود و دوباره به چشم می‌آید؟
ز سوی مصر به کنعان عجب رهیست که باشد
هنوز قافله درمصر و نامه و خبر آید
هوش مصنوعی: از مصر به کنعان راهی وجود دارد که جالب است؛ چرا که قافله هنوز در مصر مانده و خبر و نامه به اینجا می‌رسد.
کمینه خاصیت عشق جذبه‌ایست که کس را
ز هر دری که برانند بیش ، بیشتر آید
هوش مصنوعی: عشق حداقل یک ویژگی دارد و آن کشش و جذبه‌ای است که موجب می‌شود فرد باوجود تمام موانع و درهای بسته، به سمت عشق و معشوق خود بیشتر و بیشتر جلب شود.
سبو به دوش و صراحی به دست و محتسب از پی
نعوذبالله اگر پای من به سنگ بر آید
هوش مصنوعی: دردسرها و موانع زندگی نمی‌توانند مانع شادی و خوشگذرانی من شوند. من به دنبال لذت بردن از زندگی هستم و اگر به مشکلی بر بخورم، تاثیری بر اراده‌ام نخواهد داشت.
مگو که وحشیم آمد ز پی اگر بروم من
چه مانع است نیاید چرا به چشم و سر آید
هوش مصنوعی: نگو که ما از وحشت آمده‌ایم، اگر بروم چه چیزی مانع من است؟ چرا او نباید به چشمانم و در قلبم بیاید؟

خوانش ها

شمارهٔ ۲۲۱ به خوانش عندلیب
شمارهٔ ۲۲۱ به خوانش محمدرضا خوشدل