شمارهٔ ۲۱۵
روزها شد تا کسم پیرامن این در ندید
تا تو گفتی دور شو زین در کسم دیگر ندید
سوخت ما را آنچنان حرمان عاشق سوز ما
کز تنمآن کو نشان میجست خاکستر ندید
الوداع ای سر که ما را میبرد سودای عشق
بر سر راهی که هر کس رفت آنجا سر ندید
مرد عشق است آنکه گر عالم سپاه غم گرفت
تاخت در میدان و بر بسیاری لشکر ندید
گرچه وحشی ناخوشیها دید و سختیها ولی
سخت تر از روزگار هجر و ناخوشتر ندید
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روزها شد تا کسم پیرامن این در ندید
تا تو گفتی دور شو زین در کسم دیگر ندید
هوش مصنوعی: مدتهاست که کسی را در این اطراف ندیدم تا زمانی که تو به من گفتی که از اینجا دور شوم و دیگر کسی را نمیبینم.
سوخت ما را آنچنان حرمان عاشق سوز ما
کز تنمآن کو نشان میجست خاکستر ندید
هوش مصنوعی: عشق ما را به شدت سوزاند و باعث ناراحتیام کرد، بهگونهای که از بدنم هیچ نشانی باقی نمانده و فقط خاکستر یادگار باقی مانده است.
الوداع ای سر که ما را میبرد سودای عشق
بر سر راهی که هر کس رفت آنجا سر ندید
هوش مصنوعی: وداع بر سر عشق، ای سر که ما را به راهی میبرد که در آن هرکسی قدم گذاشت، سرش را ندیده است.
مرد عشق است آنکه گر عالم سپاه غم گرفت
تاخت در میدان و بر بسیاری لشکر ندید
هوش مصنوعی: مرد عشق کسی است که حتی اگر تمامی غمها و مشکلات او را در بر بگیرند، با شجاعت در میدان مبارزه میرود و به اندازهای قوی است که در مقابل تعداد زیادی از دشمنان هم احساس ترس نمیکند.
گرچه وحشی ناخوشیها دید و سختیها ولی
سخت تر از روزگار هجر و ناخوشتر ندید
هوش مصنوعی: اگرچه وحشی با مشکلات و سختیها روبرو شده، اما سختتر و ناخوشایندتر از روزهای جدایی را ندیده است.