شمارهٔ ۲۱۰
آه شراره بارم کان از درون برآمد
ابریست آتش افشان کز بحر خون برآمد
میکرد دل تفأل از مصحف جمالش
از زلف او به فالش جیم جنون برآمد
فانوس وار ما را از شمع دل فروزی
آتش ز سینه سر زد دود از درون برآمد
از لالهٔ جگر خون احوال کوهکن پرس
کان داغدار با او در بیستون برآمد
از چشم پر فن او در یک فریب دادن
از عقل و هوشمندی سد ذوفنون بر آمد
بر رسم داد خواهان زد دست بر عنانش
آیا ز دست وحشی این کار چون برآمد
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلاتن مفعول فاعلاتن (مضارع مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آه شراره بارم کان از درون برآمد
ابریست آتش افشان کز بحر خون برآمد
هوش مصنوعی: من از درون خود به شدت ناله میکنم و مانند آتش شعلهور هستم. این حس و حال درونی من به شکل ابری از آتش نمایان میشود که از دریاچه خون برمیخیزد.
میکرد دل تفأل از مصحف جمالش
از زلف او به فالش جیم جنون برآمد
هوش مصنوعی: دل به کتاب زیباییاش اشاره کرده و از زلف او و زیباییاش الهام گرفته است، به طوری که جنون و دیوانگی در وجودش شکل گرفته است.
فانوس وار ما را از شمع دل فروزی
آتش ز سینه سر زد دود از درون برآمد
هوش مصنوعی: ما مانند فانوسی هستیم که از شعله دل شمع روشن شدهایم، آتش درون ما شعلهور است و دود از عمق وجودمان بلند میشود.
از لالهٔ جگر خون احوال کوهکن پرس
کان داغدار با او در بیستون برآمد
هوش مصنوعی: از خون لالههای جگر، حال و روز کوهنوردی را بپرس، زیرا آن داغدار در بیستون فریاد از دل برآورده است.
از چشم پر فن او در یک فریب دادن
از عقل و هوشمندی سد ذوفنون بر آمد
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و جاذبه خاص چشمان او، انسانها به راحتی فریب میخورند و هوش و عقل خود را از دست میدهند. این چشمان مانند سدی در برابر خرد و دانایی عمل میکنند.
بر رسم داد خواهان زد دست بر عنانش
آیا ز دست وحشی این کار چون برآمد
هوش مصنوعی: شخصی که به دنبال حق خود است، با دست خود بر reins اسبش زده است. آیا چنین حرکتی از دست یک فرد درنده و غیرقابل کنترل ناشی شده است؟