شمارهٔ ۲۰۰
سد حشر جان ز پی یکه سواری رسید
خنجر پرخون به دست شیر شکاری رسید
بیهده ابرش نتاخت اینطرف آن ترک مست
تیغ به دست اینچنین از پی کاری رسید
رخشدوانی ز پیش، اشکفشانی ز پی
تند سواری گذشت ، غاشیهداری رسید
داغ جنون تازه گشت این دل پژمرده را
سخت خزانی گذشت، خوب بهاری رسید
وحشی ازین موج خیز رست ولی بعد مرگ
غوطه بسی زد به خون تا به کناری رسید
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
سد حشر جان ز پی یکه سواری رسید
خنجر پرخون به دست شیر شکاری رسید
هوش مصنوعی: در روز قیامت، یک سوار تنها با دلیری و شجاعت خود، با چاقوی خونین به میدان آمد و همچون یک شیر شکارچی، به دنبال هدفی خاص بود.
بیهده ابرش نتاخت اینطرف آن ترک مست
تیغ به دست اینچنین از پی کاری رسید
هوش مصنوعی: ابر بیفایده و بیهدف به این سو و آن سو میرود، در حالی که آن جوان مست با تیغ در دست، به دنبال هدفی خاص است.
رخشدوانی ز پیش، اشکفشانی ز پی
تند سواری گذشت ، غاشیهداری رسید
هوش مصنوعی: گورخر به سرعت از جلو میگذرد و در پی آن، کسی که میتازد، اشک میریزد. در این فضا، یک دیوانه یا مجنون به کنار میرسد.
داغ جنون تازه گشت این دل پژمرده را
سخت خزانی گذشت، خوب بهاری رسید
هوش مصنوعی: این دل پژمرده که در غم و اندوه غرق شده است، حالا داغ عشق و جنون را دوباره احساس میکند. دوران سخت و سردی را پشت سر گذاشته و اکنون فصل بهار با زیبایی و طراوتش آمده است.
وحشی ازین موج خیز رست ولی بعد مرگ
غوطه بسی زد به خون تا به کناری رسید
هوش مصنوعی: وحشی از این موج خروشان نجات پیدا کرد، اما بعد از مرگ، بارها به خون غوطهور شد تا اینکه به ساحل رسید.
حاشیه ها
1399/03/15 21:06
ندا
با سلام ببخشید کسی میدونه چطور میتونیم شعر بخوانیم و در سایت گنجور قرار بدیم ؟ ممنون میشم