گنجور

شمارهٔ ۱۹۸

شوقم گرفت و از در عقلم برون کشید
یکروزه مهر بین که به عشق و جنون کشید
آن آرزو که دوش نبودش اثر هنوز
بسیار زود بود به این عشق چون کشید
فرهاد وضع مجلس شیرین نظاره کرد
برجست و رخت خود به سوی بیستون کشید
خود را نهفته بود بر این آستانه عشق
بیرون دوید ناگه و مارا درون کشید
آن نم که بود قطره شد و قطره جوی آب
وز آب جو گذشت به توفان جنون کشید
زین می به جرعهٔ دگر از خود برون رویم
زین بادهای درد که از ما فزون کشید
وحشی به خود نکرد چنین خوار خویش را
گر خواریی کشید ز بخت زبون کشید

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شوقم گرفت و از در عقلم برون کشید
یکروزه مهر بین که به عشق و جنون کشید
هوش مصنوعی: شوق و اشتیاقی در من ایجاد شد که عقل و فکر را از من بیرون کرد و در یک روز مهر و محبت را به وجودم آورد که مرا به عشق و جنون کشاند.
آن آرزو که دوش نبودش اثر هنوز
بسیار زود بود به این عشق چون کشید
هوش مصنوعی: آرزوهایی که دیروز هیچ نشانی از آنها نبود هنوز خیلی زود است که به این عشق اشاره شود.
فرهاد وضع مجلس شیرین نظاره کرد
برجست و رخت خود به سوی بیستون کشید
هوش مصنوعی: فرهاد به تماشا و زیبایی‌های مجلس شیرین خیره شد و سپس تصمیم گرفت که به سمت بیستون برود و لباس خود را آماده کرد.
خود را نهفته بود بر این آستانه عشق
بیرون دوید ناگه و مارا درون کشید
هوش مصنوعی: عشق چنان قوی بود که کسی که در سکوت و در عزلت خود را پنهان کرده بود، ناگهان بیرون آمد و ما را نیز با خود به درون کشید.
آن نم که بود قطره شد و قطره جوی آب
وز آب جو گذشت به توفان جنون کشید
هوش مصنوعی: آن چیزی که به شکل قطره بود، حالا تبدیل به جوی آبی شده است و این جریان آب به قدری قدرتمند شده که در برابر توفان جنون قرار گرفته است.
زین می به جرعهٔ دگر از خود برون رویم
زین بادهای درد که از ما فزون کشید
هوش مصنوعی: از این شراب، با جرعه‌ای دیگر از خودم بیرون می‌روم، از بادهای دردناکی که بیش از حد از ما برداشت کرده‌اند.
وحشی به خود نکرد چنین خوار خویش را
گر خواریی کشید ز بخت زبون کشید
هوش مصنوعی: وحشی به خود اجازه نمی‌دهد که خود را خوار کند؛ اگر در زندگی خاری هم بدهد، ناشی از بدبختی و بخت بدش است.

خوانش ها

شمارهٔ ۱۹۸ به خوانش محمدرضا خوشدل
شمارهٔ ۱۹۸ به خوانش عندلیب
شمارهٔ ۱۹۸ به خوانش یاسین ریاحی