گنجور

شمارهٔ ۱۹۶

کسی از دور تا کی چین ابروی کسی بیند
سراپا چشم حسرت گردد و سوی کسی بیند
ز روی خویشتن هم شرم می‌آید مرا تا کی
کسی بنشیند و از دور در روی کسی بیند
نه مغروری چنانم کشت کز دل چون کشد خنجر
سری پیش افکند در چاک پهلوی کسی بیند
فلک گو استخوان پیش سگ افکن ناتوانی را
که فرساید ز حسرت چون سگ کوی کسی بیند
کسی داند که وحشی را چه برق افتاد در خرمن
که داغی بر جگر از تندی خوی کسی بیند

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

کسی از دور تا کی چین ابروی کسی بیند
سراپا چشم حسرت گردد و سوی کسی بیند
هوش مصنوعی: کسی که از دور به ابروان کسی نگاه می‌کند، سرشار از حسرت می‌شود و به سوی او خیره می‌شود.
ز روی خویشتن هم شرم می‌آید مرا تا کی
کسی بنشیند و از دور در روی کسی بیند
هوش مصنوعی: به خودم هم شرم می‌آید که تا کی کسی باید نشسته باشد و از دور به من نگاه کند.
نه مغروری چنانم کشت کز دل چون کشد خنجر
سری پیش افکند در چاک پهلوی کسی بیند
هوش مصنوعی: من به قدری مغرور نیستم که از دل کسی خنجر بکشم، زیرا اگر این کار را کنم، ممکن است سری فرود آید و کسی را ببینم که در زحمت است.
فلک گو استخوان پیش سگ افکن ناتوانی را
که فرساید ز حسرت چون سگ کوی کسی بیند
هوش مصنوعی: آسمان می‌گوید که استخوانی را به پیش سگی بینداز، تا انسانی ناتوان را که به خاطر حسرتش فرسوده شده، تحت تأثیر قرار ندهد؛ همان‌طور که سگی که در کوچه کسی را می‌بیند، حسرت می‌خورد.
کسی داند که وحشی را چه برق افتاد در خرمن
که داغی بر جگر از تندی خوی کسی بیند
هوش مصنوعی: آيا کسی می‌داند که وحشی چه چیز در دلش افتاده است که آنقدر بر دلش سنگینی می‌کند و از شدت خشمی که از رفتار کسی دارد، احساس درد می‌کند؟

خوانش ها

شمارهٔ ۱۹۶ به خوانش محمدرضا خوشدل
شمارهٔ ۱۹۶ به خوانش عندلیب