شمارهٔ ۱۹۴
آنکه هرگز یاد مشتاقان به مکتوبی نکرد
گرچه گستاخیست میگوییم پرخوبی نکرد
با وجود کاروان مصر کز هم نگسلد
یوسفی دارم که هرگز یاد یعقوبی نکرد
کشت ما را هجر و یاری بر در سلطان وصل
جامهٔ خون بستهٔ ما بر سر چوبی نکرد
دورم از مطلب همان به آنکه هرگز هیچکس
اینقدرها جهد در تحصیل مطلوبی نکرد
با بلایی چون بلای هجر عمری کرد صبر
آنچه وحشی کرد هرگز هیچ ایوبی نکرد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آنکه هرگز یاد مشتاقان به مکتوبی نکرد
گرچه گستاخیست میگوییم پرخوبی نکرد
هوش مصنوعی: کسی که هرگز به یاد علاقهمندان نامهای ننوشت، هرچند این کار جسارت به نظر میرسد، میتوان گفت که کار خوبی نکرده است.
با وجود کاروان مصر کز هم نگسلد
یوسفی دارم که هرگز یاد یعقوبی نکرد
هوش مصنوعی: با وجود کاروانی از مصریان که هرگز از یکدیگر جدا نمیشوند، من یوسف را دارم که هرگز یاد و خاطره یعقوب را فراموش نکرده است.
کشت ما را هجر و یاری بر در سلطان وصل
جامهٔ خون بستهٔ ما بر سر چوبی نکرد
هوش مصنوعی: عشق و دوری ما را مانند کشتزاری آشفته کرده است و یار ما در این نزدیکی به دستان قدرتی که وصلش را به ما میدهد، فقط به یادگار، لباسی خونین بر سر ما گذاشته است.
دورم از مطلب همان به آنکه هرگز هیچکس
اینقدرها جهد در تحصیل مطلوبی نکرد
هوش مصنوعی: من از موضوع دور هستم، بهتر است که به این نکته توجه کنم که هیچ کس تا این حد برای رسیدن به هدفش تلاش نکرده است.
با بلایی چون بلای هجر عمری کرد صبر
آنچه وحشی کرد هرگز هیچ ایوبی نکرد
هوش مصنوعی: انسانی که در دوری و جدایی معشوق به صبر و تحمل دست زده است، با مصیبتهایی روبرو شده که هیچ شخص دیگری نتوانسته چنین صبری را از خود نشان دهد. این فرد به اندازهای در رنج است که حتی نام آشنای صبر و استقامت، یعنی ایوب، نیز در برابر مشکلات او کم میآورد.