گنجور

بخش ۴۶ - صفت ضرّابی

ضرّابی را عیار پاکست
از من دل اگر خَرَد چه باکست
وصلش که بود مراد دیده
دارد صد راه چون حدیده
زین ره که بود به دیده چون دام
نتوان رفتن مگر به اندام
با غیر همیشه یار یار است
این نقره ی خام شاخ دار است
عاشق، سر کوی سکّه بیند
تا نقش کس دگر نشیند

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ضرّابی را عیار پاکست
از من دل اگر خَرَد چه باکست
هوش مصنوعی: تنها کسی که ارزش و معیار واقعی را می‌داند، مانند یک ضرّاب طلا، است. اگر دل من را بشکنی و به خودت برسانی، چه اهمیتی دارد؟
وصلش که بود مراد دیده
دارد صد راه چون حدیده
هوش مصنوعی: هنگامی که وصل او یعنی دیدن او واقع شود، هدف و آرزوی چشم به سرانجام می‌رسد و مانند یک تکه فلز در برابر صد مسیر و چالش قرار می‌گیرد.
زین ره که بود به دیده چون دام
نتوان رفتن مگر به اندام
هوش مصنوعی: این مسیر به گونه‌ای است که نمی‌توان تنها با نگاه کردن به آن پیش رفت و باید با آمادگی و تلاش جسمی وارد شد.
با غیر همیشه یار یار است
این نقره ی خام شاخ دار است
هوش مصنوعی: این نقره‌ی خام، همیشه با دیگران در ارتباط است و به نوعی دوست و یار آنها محسوب می‌شود.
عاشق، سر کوی سکّه بیند
تا نقش کس دگر نشیند
هوش مصنوعی: عاشق همیشه در کوچه‌ی محبوبش می‌گردد و نه تنها به زیبایی‌های آنجا بلکه به یادها و نشانه‌هایی که او را به محبوبش نزدیک کند، توجه دارد و هیچ‌گاه نمی‌خواهد که کسی غیر از او در حیاتش وارد شود.