بخش ۳۴ - صفت چیت سازان
 بینی به دکان چیت سازان 
 شیرین پسری چو شیره ی جان 
 مانند بهار وقت بازی 
 کارش گل و برگ و شاخ سازی 
 چون ابر بهار میر بستان 
 معمار خرابی گلستان 
 طبعش هر گاه طرحی انگیخت 
 گردید تمام رنگ چون ریخت 
 در دم شنوی ز گلشن او 
 فریاد ز بلبل و ز گل بو 
 گویی که ز دیده ها نهانی 
 در قالب اوست روح مانی 
 از حُسن و صفا بود لبالب 
 هر چیز که می زند به قالَب 
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
 بینی به دکان چیت سازان 
 شیرین پسری چو شیره ی جان 
هوش مصنوعی: در دکان بافندگان پارچههای رنگین، پسری خوشصورت و شیرینزبان را میبینی که مانند جان هر انسانی شیرین و دلچسب است.
 مانند بهار وقت بازی 
 کارش گل و برگ و شاخ سازی 
هوش مصنوعی: مانند بهار که در زمان بازی خود، مشغول به شکوفایی گلها و ایجاد برگها و شاخههاست.
 چون ابر بهار میر بستان 
 معمار خرابی گلستان 
هوش مصنوعی: وقتی بهار میرسد، مانند ابری که به باغ میآید، معمار و سازنده گلستان را دچار تغییر میکند و زیباییها را دگرگون میسازد.
 طبعش هر گاه طرحی انگیخت 
 گردید تمام رنگ چون ریخت 
هوش مصنوعی: زمانی که طبیعت او ایدهای نو به ذهنش میآورد، تمام جلوهها و رنگها به شکل جدیدی نمایان میشوند.
 در دم شنوی ز گلشن او 
 فریاد ز بلبل و ز گل بو 
هوش مصنوعی: در لحظهای از باغ، صدای فریاد بلبل و عطر گل را میشنوی.
 گویی که ز دیده ها نهانی 
 در قالب اوست روح مانی 
هوش مصنوعی: به نظر میرسد که روح مانی در بدن او پنهان است و از دید دیگران دور مانده است.
 از حُسن و صفا بود لبالب 
 هر چیز که می زند به قالَب 
هوش مصنوعی: هر چیزی که زیبا و پاک باشد، در آن پر شده است و به اشکال مختلف در میآید.

وحیدالزمان قزوینی