بخش ۳۳ - صفت کحّال
کحّال که دلبری فن اوست
چشمم روشن ز دیدن اوست
از بسکه فقیر و خاکسارم
گردیده چو توتیا غبارم
از میل رهش دو دیده ی من
گردیده چو میلِ سُرمه روشن
شد سبز،خط از رخ نکویش
چشمست، غبار دار رویش
خاک رَهِ آن نگار ساده
هر گاه به دست من فتاده
هم بیخته هم خمیر کرده
چشمم به سه آب و هفت پرده
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.