بخش ۳۲ - صفت شیشه گر
بر شیشه گران گذارم افتاد
آن جا دل خسته رفت بر باد
از سینه ام آن غریب بگریخت
هم جنس بدید و در وی آویخت
مانند کبوتری که پرّید
شد داخل کلّه بر نگردید
این شیشه شکست از جدایی
دارد ز گداز مومیائی
آن غیرت مهر و رشک مهتاب
از بس حُسنش فتاده سیراب
چون آبله شیشه ز آتش تیز
آید بیرون ز آب لبریز
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بر شیشه گران گذارم افتاد
آن جا دل خسته رفت بر باد
هوش مصنوعی: من بر شیشهای که گران قیمت است، چیزی گذاشتهام و دل خستهام در آنجا به باد رفته است.
از سینه ام آن غریب بگریخت
هم جنس بدید و در وی آویخت
هوش مصنوعی: از دل من آن احساس غریب فرار کرد، چونکه همجنس خود را دید و به او پیوست.
مانند کبوتری که پرّید
شد داخل کلّه بر نگردید
هوش مصنوعی: مانند کبوتر که با بال و پری آزاد به آسمان پرواز میکند و دیگر به زمین برنمیگردد.
این شیشه شکست از جدایی
دارد ز گداز مومیائی
هوش مصنوعی: این شیشه به خاطر جدایی ترکیده و از درد و رنجی که دارد، شبیه مومیایی گداخته شده است.
آن غیرت مهر و رشک مهتاب
از بس حُسنش فتاده سیراب
هوش مصنوعی: این ابراز احساسات به زیبایی و جذابیت شخصی اشاره دارد که به طور خاص به تصویری از ماه و زیبایی آن اشاره میکند. غیور بودن مهر و حسادت به نور و زیبایی ماه، به نوعی نشاندهنده جذابیت و اثرگذاری بالای آن شخص است که همه را تحت تاثیر قرار داده و به زندگی دیگران رنگ و طراوت بخشیده است.
چون آبله شیشه ز آتش تیز
آید بیرون ز آب لبریز
هوش مصنوعی: وقتی که آتش شدت بگیرد، شیشهای که به شکل آبله درآمده، به سرعت از آن خارج میشود و پر از آب میشود.

وحیدالزمان قزوینی