بخش ۱۷ - صفت دلاک
 دلاک که صاحب سر ماست 
 کام دل درد پرور ماست 
 در کف، تیغش، که هست سوزان 
 باشد چو فتیله ی فروزان 
 بنموده به چشم مرد آگاه 
 چون دسته ی تیغ خویش، آن ماه 
 با مرد و زن زمانه صافست 
 هم دسته ی تیغ و هم غلافست 
 چشم آنکه بر آن جمال بگشاد 
 بنشست بزیر تیغ او، شاد 
 از وی نشود دلش مکدّر 
 آن شوخ اگر به برّدش سر 
 چون غنچه ی نو شکفنه چیده 
 خندد به رخش سر بریده 
 آن قوم که محو آن جمالند 
 از دیدن جور بی ملالند 
 انگشت کنی به چشم ایشان 
 مقراض صفت شوند خندان 
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: چکامه
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
 دلاک که صاحب سر ماست 
 کام دل درد پرور ماست 
هوش مصنوعی: آرایشگری که مسئول سر ماست، باعث بروز مشکلات و دردی در دل ما شده است.
 در کف، تیغش، که هست سوزان 
 باشد چو فتیله ی فروزان 
هوش مصنوعی: تیغ او در دست، همچون فتیلهی روشن و سوزان است.
 بنموده به چشم مرد آگاه 
 چون دسته ی تیغ خویش، آن ماه 
هوش مصنوعی: در چشمان مرد دانا، ماه مانند دستهای از تیغهای تیز و برنده نمایان شده است.
 با مرد و زن زمانه صافست 
 هم دسته ی تیغ و هم غلافست 
هوش مصنوعی: در این دنیا، هم مردان و هم زنان با یکدیگر رابطهای همپایه دارند، مانند تیزی و پوشش شمشیر که هر دو به یکدیگر وابستهاند.
 چشم آنکه بر آن جمال بگشاد 
 بنشست بزیر تیغ او، شاد 
هوش مصنوعی: چشم کسی که به زیبایی او نگریست، زیر تیغ او نشسته و شاد است.
 از وی نشود دلش مکدّر 
 آن شوخ اگر به برّدش سر 
هوش مصنوعی: اگر آن معشوق در کنار او باشد، دلش هرگز غمگین نمیشود.
 چون غنچه ی نو شکفنه چیده 
 خندد به رخش سر بریده 
هوش مصنوعی: چون غنچهای تازه شکفته میشود، سر بریده با لبخند به چهرهاش نگاه میکند.
 آن قوم که محو آن جمالند 
 از دیدن جور بی ملالند 
هوش مصنوعی: این گروه از افراد که در زیبایی او غرق شدهاند، از دیدن ناعدالتیها بیغم و راحت هستند.
 انگشت کنی به چشم ایشان 
 مقراض صفت شوند خندان 
هوش مصنوعی: اگر به چشمهای آنها دست بزنی، مانند قیچی خواهند شد و با لبخند به تو نگاه میکنند.

 وحیدالزمان قزوینی
وحیدالزمان قزوینی