گنجور

شمارهٔ ۵۳

رخی چو لاله و زلفی چو مشک تر داری
لبی چو غنچه دهانی پر از شکر داری
ز تنگی دهن غنچه عقل حیران است
ولی ز غنچه دهانی تو تنگ‌تر داری
تو را که گوش به نای نی است و نغمه چنگ
چسان ز ناله شب‌های من خبر داری
به دست هجر سپردی مگر عنان وصال
که رنگ زرد و لب خشک و چشم تر داری
به راه عشق سبکبار باش کاندر پیش
هزار وادی پر خوف و پر خطر داری
چو سالکان طریقت به کوی عشق درآی
به دل اگر نه غم از ترک پا و سر داری
به امر دوست اگر سر نهی به حکم قضا
برون ز عالم جان عالمی دگر داری

اطلاعات

وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رخی چو لاله و زلفی چو مشک تر داری
لبی چو غنچه دهانی پر از شکر داری
هوش مصنوعی: چهره‌ات مثل لاله زیباست و موهایت مانند مشک نرم و خوشبو می‌باشند. لب‌هایت شبیه غنچه‌اند و دهانت پر از شیرینی است.
ز تنگی دهن غنچه عقل حیران است
ولی ز غنچه دهانی تو تنگ‌تر داری
هوش مصنوعی: عقل با تمام تلاشش در فهم مسائل به مشکل خورده است، اما تو هنوز محدودتر از آنی هستی که بتوانی چیزی را بیان کنی.
تو را که گوش به نای نی است و نغمه چنگ
چسان ز ناله شب‌های من خبر داری
هوش مصنوعی: تو که صدای نی و نغمه چنگ را به خوبی می‌شنوی، آیا از ناله‌های شب‌های من هم خبر داری؟
به دست هجر سپردی مگر عنان وصال
که رنگ زرد و لب خشک و چشم تر داری
هوش مصنوعی: تو به خاطر دوری و جدایی، دیگر نتوانستی به وصال و دیدار محبوب دست یابی؛ حالا چهره‌ات زرد و لب‌هایت خشک و چشمانت پر از اشک است.
به راه عشق سبکبار باش کاندر پیش
هزار وادی پر خوف و پر خطر داری
هوش مصنوعی: در مسیر عشق با دل سبک و آزاد حرکت کن، زیرا در جلویت هزار وادی پر از ترس و خطر وجود دارد.
چو سالکان طریقت به کوی عشق درآی
به دل اگر نه غم از ترک پا و سر داری
هوش مصنوعی: وقتی عارفان در مسیر عشق وارد می‌شوند، اگر در دل خود غم از دست دادن پا و سر ندارید، به سراغ آن‌ها بیایید.
به امر دوست اگر سر نهی به حکم قضا
برون ز عالم جان عالمی دگر داری
هوش مصنوعی: اگر به خواسته دوست تن بدهی، بر اساس سرنوشت، از این دنیا خارج می‌شوی و به دنیای دیگری که روحی متفاوت دارد، منتقل می‌شوی.