شمارهٔ ۴۶
با توسن خیال به هر سو شتافتیم
از دوست غیر، نام نشانی نیافتیم
دلبر نشسته در دل و ما بیخبر از او
بیهوده کوه و دشت و بیابان شتافتیم
گفتیم ترک صحبت ابنای روزگار
مردانهوار روی دل از جمله تافتیم
معلوم شد که میکده و خانقه یکیست
این نکته را چو اصل حقیقت شکافتیم
شد عاقبت کفن به تن آن جامهای که ما
از پود مهر و تار وفای تو بافتیم
یک ره عدم شدیم پس از مشرق وجود
خورشیدوار بر همه آفاق تافتیم
وحدت اگر چه در سخن سفتهای ولیک
کوتاه کن که قافیه دیگر نیافتیم
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
با توسن خیال به هر سو شتافتیم
از دوست غیر، نام نشانی نیافتیم
هوش مصنوعی: با خیال خود در هر جهتی رفتیم و جستجو کردیم، اما از هیچکس جز دوست، نشانهای پیدا نکردیم.
دلبر نشسته در دل و ما بیخبر از او
بیهوده کوه و دشت و بیابان شتافتیم
هوش مصنوعی: عشق محبوب در قلب ما جای دارد، اما ما از وجود او بیخبر هستیم. بهطور بیهوده در دشتها و کوهها دنبال او گشتیم.
گفتیم ترک صحبت ابنای روزگار
مردانهوار روی دل از جمله تافتیم
هوش مصنوعی: ما تصمیم گرفتیم که از گفتگو با مردم زمانه خودداری کنیم و با دلی آرام و استوار از میان جمع خارج شویم.
معلوم شد که میکده و خانقه یکیست
این نکته را چو اصل حقیقت شکافتیم
هوش مصنوعی: با بررسی عمیق و واقعیات، مشخص شد که میکده و خانقاه در حقیقت همانند هم هستند.
شد عاقبت کفن به تن آن جامهای که ما
از پود مهر و تار وفای تو بافتیم
هوش مصنوعی: در نهایت، آن لباس عزمی که ما از عشق و وفای تو ساخته بودیم، به تن او پوشانده شد.
یک ره عدم شدیم پس از مشرق وجود
خورشیدوار بر همه آفاق تافتیم
هوش مصنوعی: ما در مسیری از عدم حرکت کردیم و بعد از اینکه به سرزمین وجود رسیدیم، مانند خورشید که نورش بر همه جا میتابد، بر تمام عالم نورافشانی کردیم.
وحدت اگر چه در سخن سفتهای ولیک
کوتاه کن که قافیه دیگر نیافتیم
هوش مصنوعی: هرچند وحدت در عبارتها پیچیده و دشوار به نظر میرسد، اما بهتر است خلاصهاش کنیم چون دیگر قافیهای پیدا نکردیم.
حاشیه ها
1404/01/07 11:04
سیاوش عیوضپور
زیبا بود