گنجور

شمارهٔ ۴۵

منت خدای را که خدا را شناختیم
در ملک دل لوای طرب برفراختیم
از جان شدیم بر در دل حلقه‌سان مقیم
تا راه و رسم منزل جانان شناختیم
راضی ز جان و دل به رضای خدا شدیم
با خوب و زشت و نیک و بد خلق ساختیم
ای خواجه ما به همرهی عشق سال‌ها
مردانه‌وار بر سپه عقل تاختیم
رستیم خود ز ششدر این چرخ مهره‌باز
تا نرد عشق از دل و جان با تو باختیم
زر شد ز کیمیای تو ما را مس وجود
تن را به نار عشق تو یکجا گداختیم
وحدت ز یمن عشق به شاهی رسیده‌ایم
یعنی گدای درگه شاهان نواختیم

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

منت خدای را که خدا را شناختیم
در ملک دل لوای طرب برفراختیم
هوش مصنوعی: شکر خدا را می‌گذاریم که به شناخت او نائل آمدیم و در دل‌هامان شادی و خوشحالی را برپا کردیم.
از جان شدیم بر در دل حلقه‌سان مقیم
تا راه و رسم منزل جانان شناختیم
هوش مصنوعی: پای در در عشق گذاشتیم و به طور مداوم در دل منتظر بودیم تا با اصول و آداب دلدادگی و محبت آشنا شویم.
راضی ز جان و دل به رضای خدا شدیم
با خوب و زشت و نیک و بد خلق ساختیم
هوش مصنوعی: ما با جان و دل به خواست خدا راضی شدیم و در زندگی با همه خوبی‌ها و بدی‌ها، به تفاهم و خلق و خوی خوب ادامه دادیم.
ای خواجه ما به همرهی عشق سال‌ها
مردانه‌وار بر سپه عقل تاختیم
هوش مصنوعی: ای عزیز، ما سال‌ها با شجاعت و با عشق همراه هم بوده‌ایم و در این مسیر، به صورت منطقی و با عقلانیت پیش رفته‌ایم.
رستیم خود ز ششدر این چرخ مهره‌باز
تا نرد عشق از دل و جان با تو باختیم
هوش مصنوعی: ما از چنگال این دنیا رهایی یافته‌ایم و تمام وجودمان را در بازی عشق به تو تقدیم کرده‌ایم.
زر شد ز کیمیای تو ما را مس وجود
تن را به نار عشق تو یکجا گداختیم
هوش مصنوعی: طلای وجود ما به خاطر وجود ارزشمند تو به دست آمد. ما با آتش عشق تو همه وجودمان را به هم آمیختیم و ذوب کردیم.
وحدت ز یمن عشق به شاهی رسیده‌ایم
یعنی گدای درگه شاهان نواختیم
هوش مصنوعی: به لطف عشق و محبت، به مقام و مرتبه‌ای رسیده‌ایم که مانند خدمتگزاران درگاه پادشاهان مورد توجه و محبت قرار گرفته‌ایم.