گنجور

شمارهٔ ۴۰

شد بر فراز مسند دل باز شاه عشق
یعنی گرفت کشور جان را سپاه عشق
جز در فضای سینه رندان می‌پرست
نتوان زدن به ملک جهان بارگاه عشق
شوریدگان عشق برابر نمی‌کنند
با صد هزار افسر شاهی کلاه عشق
در ملک فقر افسر فخرش به سر نهند
هر تن که خاک شد ز دل و جان به راه عشق
ای شیخ روی زرد و لب خشک و چشم تر
در شرع ما به حقیقت بود گواه عشق
خودخواهی از خیال برون کن که در جهان
از خود گذشتگی‌ست همی رسم و راه عشق
هرگز نیابد ایمنی از حادثات دهر
وحدت، مگر دمی که بود در پناه عشق

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

شد بر فراز مسند دل باز شاه عشق
یعنی گرفت کشور جان را سپاه عشق
هوش مصنوعی: عشق مانند پادشاهی است که بر تاج و تخت دل نشسته و همه جان و روح را به تصرف خود درآورده است.
جز در فضای سینه رندان می‌پرست
نتوان زدن به ملک جهان بارگاه عشق
هوش مصنوعی: تنها در قلب رندانی می‌توان عشق را پروراند و در دیگر جاها نمی‌توان به مقام و عظمت عشق دست یافت.
شوریدگان عشق برابر نمی‌کنند
با صد هزار افسر شاهی کلاه عشق
هوش مصنوعی: عاشقان دیوانه در عشق، قابل مقایسه با صد هزار فرمانده سلطنتی نیستند که بر سر دارند.
در ملک فقر افسر فخرش به سر نهند
هر تن که خاک شد ز دل و جان به راه عشق
هوش مصنوعی: در سرزمین فقر، کسانی که به عشق و اراده واقعی پیوسته‌اند، بر افسران فخر و افتخار سلطنت می‌زنند. هر کسی که از دل و جان خود برای عشق گذشت، ارزش و مقام بالایی پیدا می‌کند.
ای شیخ روی زرد و لب خشک و چشم تر
در شرع ما به حقیقت بود گواه عشق
هوش مصنوعی: ای شیخ، با چهره‌ای زرد و لب‌هایی خشک و چشمانی پر از اشک، در دین ما عشق را به وضوح نشان می‌دهد.
خودخواهی از خیال برون کن که در جهان
از خود گذشتگی‌ست همی رسم و راه عشق
هوش مصنوعی: خودپسندی و خودخواهی را کنار بزن و بدان که در زندگی، عشق به دور از خودخواهی و با گذشت از خود معنا می‌یابد.
هرگز نیابد ایمنی از حادثات دهر
وحدت، مگر دمی که بود در پناه عشق
هوش مصنوعی: هیچ‌کس نمی‌تواند از مشکلات و اتفاقات ناگهانی زندگی در امان باشد، مگر زمانی که در سایه‌ی عشق قرار داشته باشد.