شمارهٔ ۲۳
زاهد نشُسته دست ز تن جانت آرزوست؟
جان را فدا نساخته جانانت آرزوست؟
نازرده پای در طلب از زخم نیش خار
سیر گل و صفای گلستانت آرزوست؟
چون کودکان بیخبر از راه و رسم و عشق
روز وصال بی شب هجرانت آرزوست؟
بیرون نکرده دیو طبیعت ز ملک تن
اهریمنا، نگین سلیمانت آرزوست؟
از خسروان ملک بقا خلعت وجود
بی ترک برگ عالم امکانت آرزوست؟
یک ره کمر نبسته به خدمت چو بندگان
همواره قرب حضرت سلطانت آرزوست؟
وحدت خیال بیهده تا کی، عبث چرا
حور و قصور و کوثر و غلمانت آرزوست؟
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زاهد نشُسته دست ز تن جانت آرزوست؟
جان را فدا نساخته جانانت آرزوست؟
هوش مصنوعی: آیا زاهد برای به دست آوردن روحات، دست از تن خود کشیدهای؟ آیا جان را فدای آن نکردهای که به حقیقت، به دنبال آرزوی جانانت هستی؟
نازرده پای در طلب از زخم نیش خار
سیر گل و صفای گلستانت آرزوست؟
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و خوشبویی گلستانت، با وجود زخمهایی که در راه به دست آوردهام، هنوز هم به دنبال تو هستم.
چون کودکان بیخبر از راه و رسم و عشق
روز وصال بی شب هجرانت آرزوست؟
هوش مصنوعی: برای کسی که هنوز از پیچیدگیها و پیچیدگیهای عشق بیخبر است، روزی که با محبوب خود همراه باشد، آرزویی بزرگ و شیرین است که از دوری و جدایی بیخبر است.
بیرون نکرده دیو طبیعت ز ملک تن
اهریمنا، نگین سلیمانت آرزوست؟
هوش مصنوعی: این شعر به این معناست که دیو طبیعت هنوز نتوانسته است ما را از دنیای جسم و بدن خود جدا کند و در عین حال، آنچه که ما آرزو داریم، مشابه گوهر و نگینی است که در دست سلیمان قرار داشت. به نوعی، این بیانگر یک نوع آرزوی عمیق برای دستیابی به مقام و فضیلتهای معنوی برتر است.
از خسروان ملک بقا خلعت وجود
بی ترک برگ عالم امکانت آرزوست؟
هوش مصنوعی: آیا تو از پادشاهان جاودانی که میراث وجود را به تو عطا کردهاند، آرزوی برگشت به این جهان را داری؟
یک ره کمر نبسته به خدمت چو بندگان
همواره قرب حضرت سلطانت آرزوست؟
هوش مصنوعی: آیا میتوان بدون اینکه خود را برای خدمت آماده کرده باشیم، همیشه در ذهن آرزوی نزدیک شدن به مقام و منزلت پادشاهی را داشته باشیم؟
وحدت خیال بیهده تا کی، عبث چرا
حور و قصور و کوثر و غلمانت آرزوست؟
هوش مصنوعی: تا کی باید به خیالهای بیفایده ادامه داد؟ چرا به آرزوی چیزهایی همچون حور، کاخ و نهر کوثر و خدمتگزاران خوشچهره پیوسته دل ببندیم؟