شمارهٔ ۱۸
بر آنکه مرید می و معشوقه و جام است
جز دوست نعیم دو جهان جمله حرام است
ترک سر و جان گیر پس آنگاه بیاسای
آری سفر عشق همین یک دو سه گام است
از اول این بادیه تا کعبه مقصود
دیدیم و گذشتیم از او چار مقام است
چون طالب و مطلوب و طلب هر سه یکی شد
هنگام وصال است دگر سیر تمام است
هر خواجه که در بندگی عشق کمر بست
کی دفع کند ننگ و کجا طالب نام است
معلوم شود عاقبت از رنج ره عشق
کاین همسفران پخته کدام است و که خام است
هشدار که زاهد نزند راه تو ای دوست
تحت الحنک و سبحه او دانه و دام است
وحدت عجبی نیست که در بحر محبت
گر بنده شود خواجه اگر شاه غلام است
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بر آنکه مرید می و معشوقه و جام است
جز دوست نعیم دو جهان جمله حرام است
هوش مصنوعی: هر کسی که به عشق و نوشیدن شراب و زیبایی معشوقه دل بسته است، جز دوستی با خداوند، همه چیزهای این دنیا و آخرت برای او بیفایده و حرام به شمار میآید.
ترک سر و جان گیر پس آنگاه بیاسای
آری سفر عشق همین یک دو سه گام است
هوش مصنوعی: برای دستیابی به عشق، باید از خودت و هر چیزی که به آن وابستهای، بگذری و از همه چیز دست کشیده و آرامش را پیدا کنی. زیرا سفر عشق در واقع تنها چند قدم ساده بیشتر نیست.
از اول این بادیه تا کعبه مقصود
دیدیم و گذشتیم از او چار مقام است
هوش مصنوعی: در این دنیا، از ابتدا تا رسیدن به هدف و مقصود نهادی، چهار مرحله وجود دارد که باید از آنها عبور کرد.
چون طالب و مطلوب و طلب هر سه یکی شد
هنگام وصال است دگر سیر تمام است
هوش مصنوعی: زمانی که خواسته و خواستار و درخواست همه به یک مقام و جایگاه برسند، آن وقت است که وصل و اتحاد حاصل میشود و دیگر نیازی به سفر و جستجو نیست.
هر خواجه که در بندگی عشق کمر بست
کی دفع کند ننگ و کجا طالب نام است
هوش مصنوعی: هر کسی که در عشق خود را به خدمت درآورده و تلاش میکند، نمیتواند ننگ و عیب را از خود دور کند و در واقع به دنبال نام و اعتبار نیست.
معلوم شود عاقبت از رنج ره عشق
کاین همسفران پخته کدام است و که خام است
هوش مصنوعی: عاقبت مشخص میشود که در مسیر عشق، کدامیک از همسفران به درستی رشد کردهاند و کدامیک هنوز نارس و ناپختهاند.
هشدار که زاهد نزند راه تو ای دوست
تحت الحنک و سبحه او دانه و دام است
تحتالحنک: معمول زهاد است که یک پیچ عمامه از تحت حنک گذرانده به سر پیچند. (غیاث اللغات) حنک: زنخ، چانه. سبحه: در اینجا تسبیح.
وحدت عجبی نیست که در بحر محبت
گر بنده شود خواجه اگر شاه غلام است
هوش مصنوعی: در دریای عشق، چه تعجبی دارد اگر بنده (غلام) به مقام پروردگار (خواجه) برسد، وقتی که شاه خود نیز به خاطر محبت و عشق، به مقام غلامی نزول میکند.