شمارهٔ ۱۴
ز دست عقل به رنجم بیار جام شراب
بنای عقل مگر گردد از شراب خراب
برو به کوی خرابات و میپرستی کن
که این کلید نجات است و آن طریق صواب
لطیفههای نهانی رسد به گوش دلم
ز صوت بربط و آهنگ چنگ و بانگ رباب
به یک تجلی حسن ازل ز بحر وجود
شد آشکار هزاران هزار شکل حباب
جهان و هرچه در او هست پیش اهل نظر
نظیر خواب و خیال است عکس ظل تراب
عجب مدار که شب تا به صبح بیدارم
عجب بود که در آید به چشم عاشق خواب
قرار و صبر ز عاشق مجو که نتواند
به حکم عقل محال است جمع آتش و آب
بیا و این من و ما را تو از میان بردار
که غیر این من و ما نیست در میانه حجاب
نبوده بی می و معشوق سالها وحدت
به دور لاله و گل روزگار عهد شباب
اطلاعات
وزن: مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن (مجتث مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: کتابخانهٔ تصوف
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ز دست عقل به رنجم بیار جام شراب
بنای عقل مگر گردد از شراب خراب
هوش مصنوعی: از عقل ناراحتم، بیا جام شراب را به من بده. شاید با شراب، حال عقل خود را خراب کنم.
برو به کوی خرابات و میپرستی کن
که این کلید نجات است و آن طریق صواب
هوش مصنوعی: به محلههای پر از زندگی و خوشگذرانی برو و از لذتهای زندگی بهرهمند شو، زیرا این راهی برای نجات و رسیدن به حقیقت است.
لطیفههای نهانی رسد به گوش دلم
ز صوت بربط و آهنگ چنگ و بانگ رباب
هوش مصنوعی: نغمههای پنهانی از صدای سازها و ملودیها به قلبم میرسد.
به یک تجلی حسن ازل ز بحر وجود
شد آشکار هزاران هزار شکل حباب
هوش مصنوعی: از عمق وجود، یک جلوه زیبا و ازلی نمایان شد و هزاران شکل متفاوت و زیبا مثل حباب روی سطح آب ظاهر گردید.
جهان و هرچه در او هست پیش اهل نظر
نظیر خواب و خیال است عکس ظل تراب
هوش مصنوعی: جهان و هر چیز موجود در آن برای اهل نظر مانند خواب و خیال به نظر میرسد و همچون سایهای از خاک است.
عجب مدار که شب تا به صبح بیدارم
عجب بود که در آید به چشم عاشق خواب
هوش مصنوعی: شگفتا که من تا صبح بیدارم و عجیبتر آنکه خواب بر چشم عاشق نمیآید.
قرار و صبر ز عاشق مجو که نتواند
به حکم عقل محال است جمع آتش و آب
هوش مصنوعی: عاشق نه میتواند قرار و صبر داشته باشد، زیرا جمع کردن آتش و آب، عملی غیرممکن است.
بیا و این من و ما را تو از میان بردار
که غیر این من و ما نیست در میانه حجاب
هوش مصنوعی: بیایید این من و ما را که در میان ما فاصله انداختهاند از بین ببریم، چرا که غیر از این من و ما هیچ چیزی در حجاب وجود ندارد.
نبوده بی می و معشوق سالها وحدت
به دور لاله و گل روزگار عهد شباب
هوش مصنوعی: سالها بدون می و معشوق گذشته است و در این مدت، روزها مانند دورانی که لاله و گل کنار هم میرویند، به هم پیوسته و یکدست بودهاند.