شمارهٔ ۶۷ - تاریخ تعمیر بنائی
«سلیمان » زمان، شاه سکندر عدل دارا دل
فروغ آفتاب رحمت حق، ظل سبحانی
شه باداد و دین، آن کو دو دست عدل و احسانش
بآب لطف شست از روی عالم، گرد ویرانی
وفور نعمتش، پر کرده ز آنسان چشم دلها را
که نتواند کسی دیدن دگر، روی پریشانی
بمعدن کرده کسب میمنت، از نسبت نامش
عبث در چشم خاتمها، ندارد جا سلیمانی
زجان، معمار حسن سعی آن دارای دین پرور
نمود این روضه را تعمیر، از توفیق ربانی
مبارک روضه یی پرنور، کز قدر و شرف آنجا
بود از درگهش دائم، ملک را چشم دربانی
براین درگاه، از اخلاص هرکس جبهه سا گردد
عجب دارم ز غم در حشرش افتد چین به پیشانی
مشو شاد از شکست این بنا، ای خارجی دیگر
که تجدید لباسی نیست نقض کعبه، گر دانی
اگر کاهید، چندی همچو ماه این قبه زرین
شد از خورشید رحمت زود دیگر بدر نورانی
دگر گلدسته از یکدگر پاشیده اش، از نو
بحمدالله، بلندی یافت چون بانگ مسلمانی
چو شد دیگر بلند این قبه، تاریخش خرد گفتا:
که:«باز این بارگه برپا شد از حکم سلیمانی »
شمارهٔ ۶۶ - تاریخ تشریف تاج: چو شاه تاج بخشت، تاج بخشیدشمارهٔ ۶۸ - در سوگ و تاریخ مرگ ولی محمدخان فرزند نواب خان: چون به حکم قضا، ز دار جهان
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
«سلیمان » زمان، شاه سکندر عدل دارا دل
فروغ آفتاب رحمت حق، ظل سبحانی
هوش مصنوعی: در این بیت به ویژگیهای برجسته چند شخصیت تاریخی اشاره شده است. سلیمان به عنوان پادشاهی حکیم و عادل، سکندر نمایانگر قدرت و عظمت، و داریوش نیز به عنوان یک فرمانروا با عدالت شناخته میشود. همچنین، نور رحمت الهی و سایهی الهی به خوبی بر این شخصیتها تابیده است. در کل، این ابیات نشاندهنده ترکیبی از حکمت، قدرت، عدالت و رحمت الهی در شخصیتهای تاریخی است.
شه باداد و دین، آن کو دو دست عدل و احسانش
بآب لطف شست از روی عالم، گرد ویرانی
هوش مصنوعی: خداوندی که به عدالت و نیکی شناخته میشود، با رحمت و لطف خود، دنیای خراب و آشفته را با دستهای پر از خیرخواهی خود پاک میکند.
وفور نعمتش، پر کرده ز آنسان چشم دلها را
که نتواند کسی دیدن دگر، روی پریشانی
هوش مصنوعی: نعمتهای فراوان او به قدری چشم دلها را پر کرده که هیچ کس نمیتواند چهرههای ناراحت دیگران را ببیند.
بمعدن کرده کسب میمنت، از نسبت نامش
عبث در چشم خاتمها، ندارد جا سلیمانی
هوش مصنوعی: در این بیت، شاعر به کسی اشاره دارد که از وجودش بهرهمند شده و در واقع ذاتش به گونهای است که به دیگران اثر مثبت میگذارد. حتی اگر نامش نیز در جایی ذکر نشود، باز هم برکات و خوبیهای او در نظر دیگران محو نخواهد شد و به نوعی برتری او در میان دیگران قابل مشاهده است. ویژگیهای خاص او آنقدر برجسته است که نیازی به یادآوری نامش نیست؛ چرا که وجودش خود گویای اهمیت و بزرگیاش است.
زجان، معمار حسن سعی آن دارای دین پرور
نمود این روضه را تعمیر، از توفیق ربانی
هوش مصنوعی: از جان، معمار زیبایی و تلاش کسی که دارای دین است، این باغ را با عنایت الهی بازسازی کرده است.
مبارک روضه یی پرنور، کز قدر و شرف آنجا
بود از درگهش دائم، ملک را چشم دربانی
هوش مصنوعی: مبارک است آن باغ درخشان که به خاطر مقام و ارزشی که دارد، همیشه نگهبان سلطنت به آنجا نگاه میکند.
براین درگاه، از اخلاص هرکس جبهه سا گردد
عجب دارم ز غم در حشرش افتد چین به پیشانی
هوش مصنوعی: بر این درگاه، اگر کسی با صداقت و خلوص در پیشگاه حقیقی درآید، برای من عجیب است که چرا در روز قیامت، غم و اندوه در چهرهاش نمایان میشود.
مشو شاد از شکست این بنا، ای خارجی دیگر
که تجدید لباسی نیست نقض کعبه، گر دانی
هوش مصنوعی: ای خارجی، از ویرانی این بنا خوشحال نباش، زیرا این لباس تازهای نیست که بر کعبه بپوشانیم، اگر بدانی.
اگر کاهید، چندی همچو ماه این قبه زرین
شد از خورشید رحمت زود دیگر بدر نورانی
هوش مصنوعی: اگر کم شوید، مدتی همانند ماه، این آسمان زرین از نور مهر و محبت پر میشود و سپس دوباره مانند ماه درخشان خواهد شد.
دگر گلدسته از یکدگر پاشیده اش، از نو
بحمدالله، بلندی یافت چون بانگ مسلمانی
هوش مصنوعی: گلدستهها از هم جدا شدهاند، ولی حالا به لطف خدا، دوباره بلند شدهاند و همچون صدای اذان، به بلندی رسیدهاند.
چو شد دیگر بلند این قبه، تاریخش خرد گفتا:
که:«باز این بارگه برپا شد از حکم سلیمانی »
هوش مصنوعی: زمانی که این قبه بار دیگر به ارتفاع رسید، تاریخ با خردمندی گفت که این محل دوباره به فرمان سلیمان بنا شده است.