گنجور

شمارهٔ ۶۴ - تاریخ مرگ تایب

ز روی درد و سوزم گفت یاری قدردان روزی
که: «تایب » حیف دامان بقا زین بوم و برچیده
شدم غمگین و حق آشنایی خواست تاریخش
بگفتم:«از جهان تایب بساط عمر بر چیده »

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز روی درد و سوزم گفت یاری قدردان روزی
که: «تایب » حیف دامان بقا زین بوم و برچیده
هوش مصنوعی: از روی درد و رنجی که دارم، دوستی می‌گوید: «حیف است که دامان زندگی از این سرزمین و سرنوشت برچیده شود».
شدم غمگین و حق آشنایی خواست تاریخش
بگفتم:«از جهان تایب بساط عمر بر چیده »
هوش مصنوعی: غمگین شدم و حقِ آشنایی از من پرسید که تاریخ زندگی‌ام چگونه بوده است. در پاسخ به او گفتم: «این دنیا از عمرم هیچ بر جای نگذشته است.»