گنجور

شمارهٔ ۵۱ - در تاریخ مرگ فرزندش عبدالحسین سرود

رفت نور دیده ام «عبدالحسین »
تابم از دل برد و، خواب از دیده ام
چون تواند دید خالی جای او
دیده در خون خود غلتیده ام
موی آتش دیده را ماند تنم
بسکه از دردش بخود پیچیده ام
گفت: یاری چیست از محزون ترا
کاین چنین آشفته ات کم دیده ام؟!
در جوابش گفتم و، تاریخ شد:
«رفته نور دیده ام، از دیده ام »!

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

رفت نور دیده ام «عبدالحسین »
تابم از دل برد و، خواب از دیده ام
هوش مصنوعی: نور چشمم، «عبدالحسین»، رفت و دل مرا تسخیر کرد و خواب را از چشمانم ربود.
چون تواند دید خالی جای او
دیده در خون خود غلتیده ام
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانم بدون او نگاه کنم، در حالی که چشمانم در اشک و خون خود غلتیده‌اند؟
موی آتش دیده را ماند تنم
بسکه از دردش بخود پیچیده ام
هوش مصنوعی: موهای آتش گرفته‌ام مانند تنم شده‌اند، چون به خاطر درد آن‌ها، به شدت به خودم پیچیده‌ام.
گفت: یاری چیست از محزون ترا
کاین چنین آشفته ات کم دیده ام؟!
هوش مصنوعی: پرسید: دوست من، چه کسی باعث شده که این‌قدر غمگین و پریشان شوی؟ من تا حالا تو را این‌گونه آشفته ندیده بودم!
در جوابش گفتم و، تاریخ شد:
«رفته نور دیده ام، از دیده ام »!
هوش مصنوعی: در پاسخ به او گفتم که دیگر از من خبری نیست و چراغ زندگی‌ام خاموش شده است.