شمارهٔ ۴۹ - تاریخ بنای مهتابی نواب خان
مه برج اقبال، «نواب خان »
که بادا الهی جهانش بکام
ز آوازه عدل و احسان او
بود گوش این نه صدف، پرمدام
بمیدان هستی، ز لطف حقش
بود توسن نیله چرخ رام
بنا کرد، مهتابیی دلنشین
که روز از شب آن کند نور وام
ز بس خوشدلی راست آنجا هجوم
نیابد در آن راه، اندوه شام
در آن فرش، دیگر تکلف بود
که فرش است مهتاب آنجا مدام
از این فکر هر ماه کاهد قمر
که چون بگذرد زین مبارک مقام؟!
بحدی است کیفیت آن، که هست
دز آن یاد کیفیت می حرام!
در آن شام دارد ز بس فیض صبح
شود بر زبان شب بخیرم، سلام
زهر سو شد اندیشه تاریخ جو
چو شد آن خجسته نشین تمام
دعا کرد واعظ به اخلاص و گفت:
«الهی نشیند در آن شادکام »
شمارهٔ ۴۸ - تاریخ بنای خانه یی: این خانه که باد منزل عیش مدامشمارهٔ ۵۰ - ماده تاریخ میردیوانی زینل خان: چون ز روی حق شناسی خسرو گردون سریر
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مه برج اقبال، «نواب خان »
که بادا الهی جهانش بکام
هوش مصنوعی: ماه خوشبختی «نواب خان» است و امیدوارم خداوند جهان او را مطابق آرزوهایش قرار دهد.
ز آوازه عدل و احسان او
بود گوش این نه صدف، پرمدام
هوش مصنوعی: به خاطر شهرت و نام نیکی که او در برقراری عدالت و کمک به دیگران دارد، اینجا به مانند صدفی نیست که همیشه در آرامش و سکوت باشد؛ بلکه همواره در حال شنیدن و آگاهی است.
بمیدان هستی، ز لطف حقش
بود توسن نیله چرخ رام
هوش مصنوعی: در میدان زندگی، به لطف خداوند، اسب سرکش زمان مهار شده است.
بنا کرد، مهتابیی دلنشین
که روز از شب آن کند نور وام
هوش مصنوعی: او یک مهتابی زیبا و دلپذیر ساخت که نور آن در طول روز، شب را روشن کند.
ز بس خوشدلی راست آنجا هجوم
نیابد در آن راه، اندوه شام
هوش مصنوعی: به خاطر شادی و خوشدلی، در آن مکان، غم و اندوه نفوذ نمیکند و جایی برای خود نمییابد.
در آن فرش، دیگر تکلف بود
که فرش است مهتاب آنجا مدام
هوش مصنوعی: در آن مکان، دیگر خبری از تکلف و تصنع نیست، چرا که زیبایی و نور مهتاب همیشه در آنجا حضور دارد.
از این فکر هر ماه کاهد قمر
که چون بگذرد زین مبارک مقام؟!
هوش مصنوعی: این فکر میکند که هر ماه، ماه درخشان به تدریج کاهش مییابد و جایگاه پربرکتش را از دست میدهد.
بحدی است کیفیت آن، که هست
دز آن یاد کیفیت می حرام!
هوش مصنوعی: این حالت به قدری خاص و بینظیر است که حتی فکر کردن به کیفیت مورد نظر در آنجا ممنوع است!
در آن شام دارد ز بس فیض صبح
شود بر زبان شب بخیرم، سلام
هوش مصنوعی: در آن شب، به خاطر فراوانی خوبیها، صبح به زبانم میآید که شب بخیر و سلام بگویم.
زهر سو شد اندیشه تاریخ جو
چو شد آن خجسته نشین تمام
هوش مصنوعی: در همه جا افکار و نگرشها به تاریخ در حال جریان است، همچنان که آن مکان مبارک و خوشبختی در مرکز توجه قرار دارد.
دعا کرد واعظ به اخلاص و گفت:
«الهی نشیند در آن شادکام »
هوش مصنوعی: واعظ با نیت خالص دعا کرد و گفت: «پروردگارا، کسی که شاد و خوشبخت است، در دلش آرامش یابد.»