شمارهٔ ۳۵ - ماده تاریخ فتح قندهار
شاه جم حشمت «سلیمان » جاه
که بود چشم بد ز ملکش دور
آن که باشد ز پرتو مهرش
چون دل دوستان جهان پر نور
بسکه دارد بحال خلق نظر
نیستش جرم مجرمان منظور
گاه از آن شعله ور شود غضبش
کز کمان ستم ستاند زور
تخم شورش ز بس فگند از دهر
غیر دیوانه کس ندارد شور
اهل آزار بسکه زو ترسند
نیش پنهان شده است در زنبور
گشته در روزگار معتدلش
از طبایع ز بس گرفتن دور
آب شمشیر او، مگر گیرد
آتش چشم دشمن مغرور
او «سلیمان » و هند وادی نمل
گر سپاهش بر آن کنند عبور
دور نبود ز هندیان دغا
گر بسوراخ در خزند چو مور
ز آب عدل «نجف قلی خان » کرد
کشور «قندهار» را معمور
آن بمردی زبانزد عالم
و آن بجوهر مسلم جمهور
نیست از ضبط او در آن کشور
سرکشی غیر خوشه را مقدور
کس در او از ضعف پروریش
نتواند گرفت دانه ز مور
خصم اگر برد جان زتیغش، کرد
زنده از گرد کلفتش در گور
برق تیغش چو داغ لاله کند
دشمن روسیاه را محصور
خصم در کین او دو دل گردد
تیغ او در دلش کند چو خطور
بر عدو از نهیب او، گردد
وسعت هند همچو دیده مور
این ایالت، براو مبارک باد
آن ولایت ز عدل او معمور
بر احبا همیشه فیض رسان
بر اعادی مظفر و منصور
دوستش، سربلند باد و عزیز
دشمنش، دلشکسته و مقهور
مرو سان چون ز عدل و احسانش
گشت دارالقرار، دار سرور
گفت واعظ برای تاریخش:
«شد ازو قندهار هم معمور»
شمارهٔ ۳۴ - در سوگ و تاریخ مرگ میرباقر: چراغ دلم «میرباقر» که داشتشمارهٔ ۳۶ - تاریخ تعمیر گنبذی: از فضل خدا، خدیو ایران
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
شاه جم حشمت «سلیمان » جاه
که بود چشم بد ز ملکش دور
هوش مصنوعی: شاه جم، که به مقام و عظمت سلیمان معروف است، به گونهای بود که چشمهای حسود از سلطنت و ملک او دور بود.
آن که باشد ز پرتو مهرش
چون دل دوستان جهان پر نور
هوش مصنوعی: کسی که به واسطهی محبتش، همانند دل دوستان، جهان را روشن کند.
بسکه دارد بحال خلق نظر
نیستش جرم مجرمان منظور
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که به خاطر حال و وضعیت انسانی که دردها و مشکلات زیادی دارد، کسی به خطاها و اشتباهات مجرمان توجهی نمیکند. در واقع، وضعیت نامناسب و دشوار جامعه باعث شده است که افراد به جرم و جنایت بیتوجه باشند.
گاه از آن شعله ور شود غضبش
کز کمان ستم ستاند زور
هوش مصنوعی: هر از گاهی خشمش به اندازهای شعلهور میشود که همانند تیر از کمان، قدرتی بینظیر را به نمایش میگذارد.
تخم شورش ز بس فگند از دهر
غیر دیوانه کس ندارد شور
هوش مصنوعی: از بس که دنیا پر از ناامیدی و بیتحرکی است، هیچ کس جز دیوانگان نمیتواند شور و هیجان داشته باشد.
اهل آزار بسکه زو ترسند
نیش پنهان شده است در زنبور
هوش مصنوعی: افرادی که به آزار و اذیت مشغولند، از ترس دیگران، به شکلی پنهانی و زیرکانه عمل میکنند؛ مانند نیش یک زنبور که در ظاهر قابل مشاهده نیست اما در موقع لازم میتواند خطرناک باشد.
گشته در روزگار معتدلش
از طبایع ز بس گرفتن دور
هوش مصنوعی: در دوران خوش و آرامش، به دلیل تأثیرات طبیعت، از بسیاری چیزها دور شده است.
آب شمشیر او، مگر گیرد
آتش چشم دشمن مغرور
هوش مصنوعی: آب شمشیر او مانند آتشی میباشد که در چشم دشمن مغرور تأثیر میگذارد.
او «سلیمان » و هند وادی نمل
گر سپاهش بر آن کنند عبور
هوش مصنوعی: او به قدرتی مانند سلیمان و مهارت در فرماندهی سپاه خود دارد، به طوری که میتواند بر سرزمین هند و مخلوقات آن تسلط یابد.
دور نبود ز هندیان دغا
گر بسوراخ در خزند چو مور
هوش مصنوعی: دور از انتظار نیست که هندیها در نقشههای نادرست و فریبدهنده خود، همچون مورهایی که به سوراخهای خود میخزند، عمل کنند.
ز آب عدل «نجف قلی خان » کرد
کشور «قندهار» را معمور
هوش مصنوعی: نجف قلی خان با عدالت خود به آبادانی کشور قندهار کمک کرده است.
آن بمردی زبانزد عالم
و آن بجوهر مسلم جمهور
هوش مصنوعی: این شخص به خاطر ویژگیهای برجستهاش در بین مردم معروف شده و آن دیگری به عنوان یک اصل و حقیقت مورد قبول همگان شناخته میشود.
نیست از ضبط او در آن کشور
سرکشی غیر خوشه را مقدور
هوش مصنوعی: در آن سرزمین، هیچ چیز نمیتواند از کنترل او خارج شود، به جز خوشهای که خود از آن خواسته باشد.
کس در او از ضعف پروریش
نتواند گرفت دانه ز مور
هوش مصنوعی: هیچکس نمیتواند از ضعف و ناتوانی او بهرهبرداری کند، همانطور که نمیتوان دانهای از یک مورچه گرفت.
خصم اگر برد جان زتیغش، کرد
زنده از گرد کلفتش در گور
هوش مصنوعی: اگر دشمن جان کسی را با شمشیرش بگیرد، او را در گور زنده نگه میدارد و این دیگرت اثر میگذارد.
برق تیغش چو داغ لاله کند
دشمن روسیاه را محصور
هوش مصنوعی: زمانی که تیغ آن شخص مانند درخشش قرمز لالهای سوزان شود، دشمن بدبخت و سیاهرو را در تنگنا قرار میدهد.
خصم در کین او دو دل گردد
تیغ او در دلش کند چو خطور
هوش مصنوعی: زمانی که دشمن در کینهاش دو دل میشود، شمشیرش به دلش نفوذ میکند مانند خطری که ناگهان پیش میآید.
بر عدو از نهیب او، گردد
وسعت هند همچو دیده مور
هوش مصنوعی: اگر دشمن از خشم او بترسد، وسعت هند به اندازهی چشم یک مور کوچک میشود.
این ایالت، براو مبارک باد
آن ولایت ز عدل او معمور
هوش مصنوعی: این سرزمین، به برکت وجود او، تحت تأثیر عدالت او رونق یافته و آباد است.
بر احبا همیشه فیض رسان
بر اعادی مظفر و منصور
هوش مصنوعی: همیشه بر دوستان نعمت و بر دشمنان پیروزی عطا کن.
دوستش، سربلند باد و عزیز
دشمنش، دلشکسته و مقهور
هوش مصنوعی: دوستش همیشه در رفاه و سربلندی باشد و دشمنش دلی شکسته و تحت تسلط باشد.
مرو سان چون ز عدل و احسانش
گشت دارالقرار، دار سرور
هوش مصنوعی: به جایی نرو که با انصاف و نیکوکاری، مکانی برای آسایش و شادی فراهم شده است.
گفت واعظ برای تاریخش:
«شد ازو قندهار هم معمور»
هوش مصنوعی: واعظ گفت که به خاطر او، قندهار هم آباد و پر رونق شده است.