شمارهٔ ۳۴ - در سوگ و تاریخ مرگ میرباقر
چراغ دلم «میرباقر» که داشت
ز سیماش نور سیادت ظهور
به عشرتسرای بقا بار بست
از این محنتآباد دار غرور
شد از رفتن او، ز جانها قرار
شد از غیبت او ز دلها حضور
ز زهر غمش، عالمی تلخکام
ز درد فراقش، جهانی به شور
به محنتسرایی که اینش بقاست
چرا دل نهد مرد صاحب شعور؟!
ز بس شادیش با غم آمیخته است
نداند کسی ماتمش را ز سور!
چو تیر از کمانخانه چرخ پیر
بود راستان را به سرعت عبور
جهان را خدنگی به ترکش نماند
کمان فلک را، همانست زور
چو تاریخ فوتش، من دردمند
طلب کردم، از خاطر ناصبور
به خاک از دعا روی اخلاص سود
بگفتا که:«قبرش بود پر ز نور»!
شمارهٔ ۳۳ - در نوشدن گلدسته و گنبذ روضه یی: دارای جهان ناصر دین «شاه سلیمان »شمارهٔ ۳۵ - ماده تاریخ فتح قندهار: شاه جم حشمت «سلیمان » جاه
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چراغ دلم «میرباقر» که داشت
ز سیماش نور سیادت ظهور
هوش مصنوعی: چراغ دل من، میرباقر، با نور حضورش، روشن کننده راهی است که همواره از ویژگیهای بزرگ و بارز او میتابد.
به عشرتسرای بقا بار بست
از این محنتآباد دار غرور
هوش مصنوعی: در اینجا اشاره به این است که شخصی با بار گران زندگی و مشکلاتی که تحمل کرده، به جایی میرود که آرامش و شادی وجود دارد و از دنیای پر از غمش جدا میشود. این حرکت نمادی است از رهایی از رنج و دلتنگی و دستیابی به سعادت است.
شد از رفتن او، ز جانها قرار
شد از غیبت او ز دلها حضور
هوش مصنوعی: با رفتن او، آرامش از جانها رخت بربست و از غیبت او، دلها بیخبر و بیقرار شدند.
ز زهر غمش، عالمی تلخکام
ز درد فراقش، جهانی به شور
هوش مصنوعی: از غم او، جهانی پر از تلخی وجود دارد و از درد جداییاش، جهانی پر از شور و زنده بودن به وجود آمده است.
به محنتسرایی که اینش بقاست
چرا دل نهد مرد صاحب شعور؟!
هوش مصنوعی: چرا یک مرد باهوش و صاحب نظر دل خود را در جایی بگذارد که پر از درد و رنج است و هیچ نشانی از دوام و ماندگاری ندارد؟
ز بس شادیش با غم آمیخته است
نداند کسی ماتمش را ز سور!
هوش مصنوعی: به خاطر اینکه شادی او با غم در هم آمیخته است، هیچکس نمیداند که چقدر او درونش غمگین است در حالی که به نظر میرسد در مراسم جشن و خوشحالی قرار دارد!
چو تیر از کمانخانه چرخ پیر
بود راستان را به سرعت عبور
هوش مصنوعی: مانند تیری که از کمان رها میشود، راه راست به سرعت و بیدرنگ عبور میکند.
جهان را خدنگی به ترکش نماند
کمان فلک را، همانست زور
هوش مصنوعی: در اینجا گفته میشود که در این دنیا، هیچ چیز نمیتواند از قدرت و توانایی کمان آسمانی (فلک) فرار کند و همه چیز تحت تأثیر آن قرار دارد. به عبارتی، هیچ چیزی نمیتواند از تسلط و فرمانروایی آسمان رهایی یابد.
چو تاریخ فوتش، من دردمند
طلب کردم، از خاطر ناصبور
هوش مصنوعی: زمانی که خبر فوت او را شنیدم، من که دردمند بودم، از دل ناآرامم خواستم از آنچه در خاطر دارم بگویم.
به خاک از دعا روی اخلاص سود
بگفتا که:«قبرش بود پر ز نور»!
هوش مصنوعی: با صدق و اخلاص دعا میکند که قبر او مملو از نور باشد.