گنجور

شمارهٔ ۱۹ - تاریخ انجام ساختمان گنبذی

خور اوج شاهنشهی، سایه حق
محیط کرم، کوه مجد و شهامت
«سلیمان ثانی » که روشن چراغی
ندارد چو او خاندان کرامت
ز سرکوب میخ وجود مخالف
دهد خیمه عدل و دین را اقامت
به او چشم خلق است روشن الهی
ز چشم بد خلق دارش سلامت
ز توفیق ایزد چو معمار عزمش
بتعمیر این روضه افراخت قامت
ز اتمام این گنبذش شد مهیا
پناهی عجب ز آفتاب قیامت
بتاریخش اندیشه رو داد و گفتم:
«شد آباد این بارگاه امامت »

اطلاعات

وزن: فعولن فعولن فعولن فعولن (متقارب مثمن سالم)
قالب شعری: غزل/قصیده/قطعه
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خور اوج شاهنشهی، سایه حق
محیط کرم، کوه مجد و شهامت
هوش مصنوعی: خور در اوج خود است و نماد سلطنت و بزرگی است. سایه حق بر کرم و مهربانی گسترده شده و به مانند کوه، مجد و شجاعت در آن نمایان است.
«سلیمان ثانی » که روشن چراغی
ندارد چو او خاندان کرامت
هوش مصنوعی: سلیمان ثانی، که مانند او کسی نیست و از خانواده‌ای با نیکی و بزرگی برخوردار است، هنوز چراغی روشن ندارد.
ز سرکوب میخ وجود مخالف
دهد خیمه عدل و دین را اقامت
هوش مصنوعی: وجود مخالف تحت فشار قرار می‌گیرد و در این شرایط، عدل و دین جایگاه خود را پیدا می‌کنند و استحکام می‌یابند.
به او چشم خلق است روشن الهی
ز چشم بد خلق دارش سلامت
هوش مصنوعی: به او توجه مردم باعث روشنی و روشنگری است. خداوند او را از چشم زخم بدخواهان محفوظ دارد و سلامتش را تضمین کند.
ز توفیق ایزد چو معمار عزمش
بتعمیر این روضه افراخت قامت
هوش مصنوعی: به لطف خداوند، معمار اراده‌اش با کمر راست به ساختن و زیبا کردن این باغ مشغول شده است.
ز اتمام این گنبذش شد مهیا
پناهی عجب ز آفتاب قیامت
هوش مصنوعی: با پایان این کار، پناهی شگفت از آفتاب روز قیامت فراهم شد.
بتاریخش اندیشه رو داد و گفتم:
«شد آباد این بارگاه امامت »
هوش مصنوعی: در زمانی که فکر و اندیشۀ او را به یاد آوردم، گفتم: «این بارگاه امامت اکنون رونق و آبادانی یافته است.»