گنجور

شمارهٔ ۱۰۸

همراه شباب، رفت نیرو از تن
رنگ از رخ و، مغز از سر و، دندان ز دهن
بر پوست شکنج نیست افتاده، که جان
بر چیده ز خار زار دنیا دامن

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعل (وزن رباعی)
قالب شعری: رباعی
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

همراه شباب، رفت نیرو از تن
رنگ از رخ و، مغز از سر و، دندان ز دهن
هوش مصنوعی: با جوانان همراه می‌شد و نیروی جوانی از بدنش رخت برمی‌بست، رنگ از چهره‌اش می‌پرید، مغز از سرش می‌رفت و دندان‌ها از دهانش می‌افتاد.
بر پوست شکنج نیست افتاده، که جان
بر چیده ز خار زار دنیا دامن
هوش مصنوعی: بر پوست زخم افتاده‌ای نیست، که جانش را از خار و خاشاک دنیای فانی برچیده است.