شمارهٔ ۵
چو آماده شد لشکر کینه خواه
به سوی خراسان روان گشت شاه
به پیشش همه فتح و اقبال بود
دعای ضعیفان دنبال بود
روان گشت چو آن سپه فوج فوج
تو گفتی که دریا درآمد به موج
قطار شترها پی یکدگر
ببستند بر ناوک جاده پر
به هر منزلی بار انداختند
ز نو روزگاری دگر ساختند
ز هر وادییی کوچ کردند باز
نشیبی شد از گرد ایشان فراز
بدینگونه وادی به وادی شدند
به ملک خراسان چو شادی شدند
به تعظیم آن شاه با اقتدار
ز جا خاست ناامنی آن دیار
شدش جامه جان اهل ستم
به سان کتان از مه سر علم
چو افتاد بر سبزوارش گذر
ز خاک رهش کان مس گشت زر
قدومش نشابور را چون نواخت
شرف کان فیروزه را زنده ساخت
چنین رفت تا مشهد طوس شاه
به دل شوق درگاه عرش اشتباه
اطلاعات
وزن: فعولن فعولن فعولن فعل (متقارب مثمن محذوف یا وزن شاهنامه)
قالب شعری: مثنوی
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چو آماده شد لشکر کینه خواه
به سوی خراسان روان گشت شاه
هوش مصنوعی: وقتی که لشکر انتقامجو آماده شد، شاه به سمت خراسان حرکت کرد.
به پیشش همه فتح و اقبال بود
دعای ضعیفان دنبال بود
هوش مصنوعی: در حضور او، تمام موفقیتها و شانسها وجود داشت و دعاهای انسانهای ضعیف همیشه به دنبالش بود.
روان گشت چو آن سپه فوج فوج
تو گفتی که دریا درآمد به موج
هوش مصنوعی: وقتی که سپاه به جلو حرکت کرد، مانند آن بود که دریا با امواجش به جوش آمده است.
قطار شترها پی یکدگر
ببستند بر ناوک جاده پر
هوش مصنوعی: شترها در یک صف به هم متصل شدند و بر روی جادهای که پر از چالهها و ناهمواریها بود، حرکت کردند.
به هر منزلی بار انداختند
ز نو روزگاری دگر ساختند
هوش مصنوعی: در هر خانهای با شروعی تازه، زندگی جدیدی را آغاز کردند.
ز هر وادییی کوچ کردند باز
نشیبی شد از گرد ایشان فراز
هوش مصنوعی: از هر مکانی که کوچ کردند، در آنجا نشیب و فرودهایی به وجود آمد که از گرد و غبار آنها برمیخاست.
بدینگونه وادی به وادی شدند
به ملک خراسان چو شادی شدند
هوش مصنوعی: به این ترتیب، از یک سرزمین به سرزمین دیگر رفتند و وقتی به خراسان رسیدند، شادی و خوشحالی بر آنجا حاکم شد.
به تعظیم آن شاه با اقتدار
ز جا خاست ناامنی آن دیار
هوش مصنوعی: با احترام به آن پادشاه با قدرت، مردم آن سرزمین از احساس ناامنی برخاستند و اقدام کردند.
شدش جامه جان اهل ستم
به سان کتان از مه سر علم
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که لباس روح اهل ستم، مانند کتان، از نوری که از علم و دانش میتابد، تحقق مییابد. به عبارت دیگر، ظلم و ستم به راحتی و به سرعت از بین میرود زمانی که علم و آگاهی در عرصه حضور پیدا میکند.
چو افتاد بر سبزوارش گذر
ز خاک رهش کان مس گشت زر
هوش مصنوعی: وقتی که از سبزوارش عبور کردم، دیدم که خاک راهش آنقدر باارزش شده که به طلا تبدیل شده است.
قدومش نشابور را چون نواخت
شرف کان فیروزه را زنده ساخت
هوش مصنوعی: وقتی او به نشابور قدم نهاد، مانند نوازش کردن، شرف و عظمت را به آنجا بخشید و مانند این بود که فیروزهای را دوباره جانی تازه بخشید.
چنین رفت تا مشهد طوس شاه
به دل شوق درگاه عرش اشتباه
هوش مصنوعی: شاه با اشتیاق به جانب مشهد طوس حرکت کرد، گویی در دلش آرزوی رسیدن به آسمان را دارد.