شمارهٔ ۶۱۹
دولت آن باشد که حق را بنده فرمانی کنی
بر سریر فقر بنشینی و، سلطانی کنی
جز به بیداری نگردد این ره خوابیده طی
کار دشوار و، تو میخواهی تن آسانی کنی
نیست با شاهی میسر عیش درویشی، ولی
میتوان پادشاهی با پریشانی کنی!
تا به کی بر درگه دونان نشینی از طمع؟
پادشاه وقت خویشی، چند دربانی کنی؟!
عقد دندانها ز پیری سست شد، یعنی دگر
بر سر دنیا نباید سخت دندانی کنی
گر بدانی قیمت عمری که کردی خرج هیچ
هر نفس را صرف آه پشیمانی کنی
غم که با هر یکدمش عمری توان کردن نشاط
حیف باشد حیف، آن را چین پیشانی کنی
مردمان حرف هم از غوغای دنیا نشنوند
چند واعظ چون قلم مشق سخندانی کنی؟!
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
دولت آن باشد که حق را بنده فرمانی کنی
بر سریر فقر بنشینی و، سلطانی کنی
هوش مصنوعی: خوشبختی واقعی آن است که وقتی در فقر به سر میبری، بتوانی به حق دست یابی و با قدرت و تسلط بر موقعیت خود، به زندگیات ادامه دهی.
جز به بیداری نگردد این ره خوابیده طی
کار دشوار و، تو میخواهی تن آسانی کنی
هوش مصنوعی: این مسیر خوابیده تنها با بیداری و تلاش پیموده میشود، در حالی که تو میخواهی بدون زحمت و به راحتی به هدف برسی.
نیست با شاهی میسر عیش درویشی، ولی
میتوان پادشاهی با پریشانی کنی!
هوش مصنوعی: با داشتن مقام و ثروت نمیتوان از لذتهای زندگی درویشانه بهره برد، اما میتوان با حالتی پریشان و آشفته، حتی مقام پادشاهی را تجربه کرد!
تا به کی بر درگه دونان نشینی از طمع؟
پادشاه وقت خویشی، چند دربانی کنی؟!
هوش مصنوعی: تا کی میخواهی در پیشگاه افراد پست و بیارزش منتظر بمانی و به خاطر طمع و درخواستهایشان خودت را پایین بیاوری؟ تو که متعلق به مقامی ارجمند و شاهانه هستی، چرا باید آنقدر درگیر رفتوآمد به دربار افرادی باشی که ارزش تو را نمیدانند؟
عقد دندانها ز پیری سست شد، یعنی دگر
بر سر دنیا نباید سخت دندانی کنی
هوش مصنوعی: دندانها به خاطر پیری و گذشت زمان ضعیف و سست شدهاند، بنابراین دیگر نباید به دنیا و مسائل آن افتخار کرد یا به آن دل بست.
گر بدانی قیمت عمری که کردی خرج هیچ
هر نفس را صرف آه پشیمانی کنی
هوش مصنوعی: اگر متوجه شوی که چه ارزش بالایی دارد عمری که بیهوده مصرف کردهای، هر لحظه را صرف افسوس و حسرت میکنی.
غم که با هر یکدمش عمری توان کردن نشاط
حیف باشد حیف، آن را چین پیشانی کنی
هوش مصنوعی: غم که هر لحظهاش میتواند عمری را شاداب کند، افسوس که تو آن را در چهرهات نشان میدهی.
مردمان حرف هم از غوغای دنیا نشنوند
چند واعظ چون قلم مشق سخندانی کنی؟!
هوش مصنوعی: مردم از شلوغیهای دنیا حرف یکدیگر را نمیشنوند، حالا با چند واعظ که تنها صحبتهای زیبا و ادبی میکنند، چه فایدهای دارد؟