گنجور

شمارهٔ ۶۰۹

چه دوداست آن ترا بر گرد لب از خط ریحانی
گرفتت باغ حسن آتش مگر ز آن لعل رمانی
بیاد خال او تار نگه در دیده ام گردد
بگرد مردمک دایم چو زنار سلیمانی
از آن لب گر سخن مشکل برآید، هست حق با او
که بر آتش زدن از کس نمی آید بآسانی
سبکتر گو نگاه عجز در رخسار او گردد
که آن گلشن عرق بندی شده است از چین پیشانی
چه آبادی طمع میداری از ملک دلی کآنجا
ز هر سو برنخیزد دودی از آه پشیمانی؟!
نمیگیرد بجز دست تهی دامان دولت را
بمشتاقان دنیا مال دنیا باد ارزانی
ز یمن ترک، ما را چون سلیمان تخت آسایش
روان در اوج همت شد، بباد دامن افشانی
مرا سرگشتگی، دست از گریبان بر نمیدارد
بسنگ من، فلاخن گشته زنار سلیمانی
گر اوراق حواس خویش را شیرازه میخواهی
مده واعظ ز کف هرگز سر زلف پریشانی

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چه دوداست آن ترا بر گرد لب از خط ریحانی
گرفتت باغ حسن آتش مگر ز آن لعل رمانی
هوش مصنوعی: چه بویی ناشی از لب‌های توست که مانند دودی بر فضا پخش شده است. از گل‌های خوشبو باغ زیبایی‌ات، آتش عشق و زیبایی‌ات به جانم افتاده است، آیا این زیبایی از آن لعل دل‌ربایت نیست؟
بیاد خال او تار نگه در دیده ام گردد
بگرد مردمک دایم چو زنار سلیمانی
هوش مصنوعی: به خاطر خاطره زیبای او، تار چشمم همیشه در حال چرخش است، مانند نوار سلیمانی که دور مردمک می‌پیچد.
از آن لب گر سخن مشکل برآید، هست حق با او
که بر آتش زدن از کس نمی آید بآسانی
هوش مصنوعی: اگر از آن لب سخنی پیچیده خارج شود، حق با او است که می‌داند چطور به سادگی دیگران را به دردسر بیندازد.
سبکتر گو نگاه عجز در رخسار او گردد
که آن گلشن عرق بندی شده است از چین پیشانی
هوش مصنوعی: نگاه عاجزانه به چهره او باعث می‌شود که سبک‌تر شود؛ چرا که آن چهره مانند گلشن زیبایی است که عرقی از چین‌های پیشانی‌اش چکیده است.
چه آبادی طمع میداری از ملک دلی کآنجا
ز هر سو برنخیزد دودی از آه پشیمانی؟!
هوش مصنوعی: آیا از دلی که در آن هیچ نشانه‌ای از خوشحالی وجود ندارد و به جای آن، تنها اندوه و حسرت به چشم می‌خورد، امیدی به خوشبختی و آبادانی داری؟
نمیگیرد بجز دست تهی دامان دولت را
بمشتاقان دنیا مال دنیا باد ارزانی
هوش مصنوعی: فقط کسانی که چیزی ندارند می‌توانند به دولت و نعمت‌های دنیا دست یابند، زیرا مال و ثروت دنیا به آنهایی که به آن وابسته‌اند، به راحتی نمی‌رسد.
ز یمن ترک، ما را چون سلیمان تخت آسایش
روان در اوج همت شد، بباد دامن افشانی
هوش مصنوعی: به خاطر یمن ترک، ما مانند سلیمان آرامش و آسایش را به دست آوردیم و با توانمندی و اراده‌امان، به اوج رسیدیم و حالا با افشانی دامن، به اوج شکوه و زیبایی رسیده‌ایم.
مرا سرگشتگی، دست از گریبان بر نمیدارد
بسنگ من، فلاخن گشته زنار سلیمانی
هوش مصنوعی: من همیشه در سردرگمی و بلاتکلیفی هستم و این وضعیت به راحتی از من دور نمی‌شود. حالتم به گونه‌ای است که مانند یک سنگ، به جای یک شخص آزاد، بار سنگینی را بر دوش می‌کشم.
گر اوراق حواس خویش را شیرازه میخواهی
مده واعظ ز کف هرگز سر زلف پریشانی
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی نظم و ترتیب حواس خود را حفظ کنی، هرگز به نصیحت‌های واعظ اعتماد نکن و از او پیروی مکن، زیرا او به هیچ‌عنوان نمی‌تواند مشکلات و پریشانی‌های درونت را حل کند.