شمارهٔ ۴۴۵
روشنایی از شب وصل تو اندوزد چراغ
سوختن از آتش هجر تو آموزد چراغ
گر چراغ چهره ها از غازه میگیرد فروغ
غازه از گلگونی رنگ تو افروزد چراغ
نام رویش گر برم، تا شام کاهد آفتاب
ور ز رنگش دم زنم، تا صبحدم سوزد چراغ
خودنمایی حسن را، در پرده کردن خوشتر است
جامه از فانوس از آن بر خویشتن دوزد چراغ!
از شرر آتش، ز شبنم گل، عرق ریزد برش!
جز خجالت زآن گل عارض چه اندوزد چراغ؟!
بهر پاس گنج غم واعظ ز بیم دزد خواب
تا سحر در خانه چشم از نگه سوزد چراغ
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
روشنایی از شب وصل تو اندوزد چراغ
سوختن از آتش هجر تو آموزد چراغ
هوش مصنوعی: نور و روشنی از شبی که در آن به تو وصل شدهام به دست میآید، و چراغی که میسوزد از آتش جدایی تو درس میگیرد.
گر چراغ چهره ها از غازه میگیرد فروغ
غازه از گلگونی رنگ تو افروزد چراغ
هوش مصنوعی: اگر روشنایی چهرهها از روغن تامین میشود، پس روشنایی روغن نیز از رنگ سرخ تو الهام می گیرد و میدرخشد.
نام رویش گر برم، تا شام کاهد آفتاب
ور ز رنگش دم زنم، تا صبحدم سوزد چراغ
هوش مصنوعی: اگر نام او را ببرم، تا غروب خورشید کمرنگ میشود و اگر از رنگ او سخن بگویم، چراغ تا صبح میسوزد.
خودنمایی حسن را، در پرده کردن خوشتر است
جامه از فانوس از آن بر خویشتن دوزد چراغ!
هوش مصنوعی: زیبایی حسن را بهتر است در پس پرده نگهداریم؛ مانند اینکه لباس از فانوس بپوشانیم تا چراغ نورش را بر خود نتاباند.
از شرر آتش، ز شبنم گل، عرق ریزد برش!
جز خجالت زآن گل عارض چه اندوزد چراغ؟!
هوش مصنوعی: از حرارت آتش، شبنم گل رویش را تر میکند! جز اینکه چراغ از زیبایی آن گل عاطر خجالت بکشد، چه چیزی میتواند ذخیره کند؟
بهر پاس گنج غم واعظ ز بیم دزد خواب
تا سحر در خانه چشم از نگه سوزد چراغ
هوش مصنوعی: برای حفظ و نگهداری از گنج ارزشمندی که به نام غم شناخته میشود، واعظ به خاطر ترس از دزد، تا صبح در خانه بیدار میماند و چشمش به چراغی میسوزد که روشنایی میدهد.