گنجور

شمارهٔ ۴۴۴

از هجوم داغ، در تن نیست دیگر جای داغ
مینهم چون فلس ماهی، داغ بر بالای داغ
آمد و رفت خیال دوست را، نتوان نهفت
نقش پای یاد جانان است در دل جای داغ
اشک خونین گرددش در چشم، از سرگرمیم
بر سر شوریده ام شبها رسد چون پای داغ
کوچه آمد شد درد است، در دل زخم تیر؛
ناخن سر پنجه عشق است، در تن جای داغ!
ما خریداران سوداییم در بازار عشق
نیست واعظ درهم و دینار ما، جز جای داغ

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از هجوم داغ، در تن نیست دیگر جای داغ
مینهم چون فلس ماهی، داغ بر بالای داغ
هوش مصنوعی: از شدت احساسات و داغی که در دل دارم، دیگر جایی برای رنجیدگی باقی نمانده است. مانند فلس ماهی که بر روی آب قرار دارد، درد و رنج را بر روی درد و رنج دیگر می‌گذارم.
آمد و رفت خیال دوست را، نتوان نهفت
نقش پای یاد جانان است در دل جای داغ
هوش مصنوعی: خاطره دوست هرگز از ذهنم نمی‌رود، چون رد پا و نشانه‌های محبوب در دل من حک شده و به جای زخم باقی مانده است.
اشک خونین گرددش در چشم، از سرگرمیم
بر سر شوریده ام شبها رسد چون پای داغ
هوش مصنوعی: اشک‌هایش به خاطر سرگرمی‌هایش در چشمش به رنگ خون درمی‌آید و شب‌ها به شدت دچار دلتنگی و دیوانگی می‌شود، به طوری که در پایش احساس گرما و سوزش می‌کند.
کوچه آمد شد درد است، در دل زخم تیر؛
ناخن سر پنجه عشق است، در تن جای داغ!
هوش مصنوعی: کوچه پر از احساس درد است و در دل، زخم تیر را حس می‌کنم؛ ناخن عشق مانند سر پنجه‌ای است که در بدنم رد داغی را به جا گذاشته!
ما خریداران سوداییم در بازار عشق
نیست واعظ درهم و دینار ما، جز جای داغ
هوش مصنوعی: ما افرادی هستیم که در عشق به دنبال سود و فایده‌ای نیستیم. سخنرانان و واعظان فقط در مورد مبالغ مادی و دنیوی صحبت می‌کنند و ما برای ما تنها نشان‌های عشق اهمیت دارد، نه مسائل مالی.