شمارهٔ ۴۳۵
نیست ای دل محنت آباد جهان، جای نشاط
ابله آن کو میکند در وی تمنای نشاط
جز گل آتش نچیند باغبان از شاخ خشک
چند باشی آخر ان عمر جویای نشاط
شادکامیهای عالم، مایه ناکامی است
گریه ها چون ابر میخیزد ز دریای نشاط
لاله غم، سرخ دارد روی باغ عیش را
نیست غیر از نخل ماتم، گلشن آرای نشاط
از هجوم غم نیابد یک نفس جای درنگ
گر رسد واعظ بمحنت خانه ام پای نشاط
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
نیست ای دل محنت آباد جهان، جای نشاط
ابله آن کو میکند در وی تمنای نشاط
هوش مصنوعی: ای دل، در این دنیای پر از رنج و غم، جایی برای شادی و سرور نیست. چه کسی میتواند در این دیار پر از درد، به دنبال خوشی و شادمانی باشد؟
جز گل آتش نچیند باغبان از شاخ خشک
چند باشی آخر ان عمر جویای نشاط
هوش مصنوعی: جز از گل آتش نتوان برداشت، و باغبان هم از شاخههای خشک چیزی نخواهد چید. بنابراین، تو هم در این عمر چه بسیار باید به دنبال شادابی بگردی.
شادکامیهای عالم، مایه ناکامی است
گریه ها چون ابر میخیزد ز دریای نشاط
هوش مصنوعی: خوشیهای زندگی میتواند باعث ناراحتی شود، چرا که اشکها مثل ابرها از دل شادی برمیخیزند.
لاله غم، سرخ دارد روی باغ عیش را
نیست غیر از نخل ماتم، گلشن آرای نشاط
هوش مصنوعی: در باغ شادی، لالهای سرخ و غمگین روییده است که جز نخلهای اندوه، هیچ چیز دیگری در آن به چشم نمیخورد؛ جایی که دیگر نشانی از نشاط و سرزندگی نیست.
از هجوم غم نیابد یک نفس جای درنگ
گر رسد واعظ بمحنت خانه ام پای نشاط
هوش مصنوعی: در اینجا شاعر به احساس غم و درد اشاره میکند و میگوید که حتی یک لحظه از این احساس غم نمیتواند درنگ کند. اگر واعظی به خانهاش بیاید، او از شوق و نشاط نخواهد توانست خود را کنترل کند و به محنت و سختیهای زندگیاش توجهی نخواهد کرد. این بیان نشاندهنده تضاد بین غم و شادی است و به نوعی به اهمیت داشتن لحظات خوش در زندگی اشاره میکند.