گنجور

شمارهٔ ۴۳۰

ای خوشا عزلت، که گردیم از در دلها خلاص
ما ز روی مردم و، مردم ز روی ما خلاص
هست تا دل با غم عالم سرو کارش، بجاست
کشتی از رفتن نگردد هرگز از دریا خلاص
روی آسایش نمی بیند دل پر آرزو
خانه زنبور، هرگز نیست از غوغا خلاص
میرسد از پی برات خط بنقد طاقتم
تا زدست انداز زلفش، میکنم خود را خلاص
در قیامت هم مکن واعظ خلاصی آرزو
تا نسازی خویش را ز اندیشه دنیا خلاص

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای خوشا عزلت، که گردیم از در دلها خلاص
ما ز روی مردم و، مردم ز روی ما خلاص
هوش مصنوعی: ای خوشا زندگی در تنهایی، که از درد دل‌ها رها شویم. ما از نگاه مردم آزاد می‌شویم و آن‌ها نیز از دیدن ما رهایی می‌یابند.
هست تا دل با غم عالم سرو کارش، بجاست
کشتی از رفتن نگردد هرگز از دریا خلاص
هوش مصنوعی: تا زمانی که دل انسان با غم و اندوه این دنیا درگیر است، وجودش مانند کشتی‌ای است که هرگز نمی‌تواند از دریا رهایی یابد.
روی آسایش نمی بیند دل پر آرزو
خانه زنبور، هرگز نیست از غوغا خلاص
هوش مصنوعی: دل پرآرزو هیچگاه نمی‌تواند آرامش را ببیند، زیرا خانه زنبور همیشه در حال سر و صدا و شلوغی است و هرگز از این هیاهو رهایی نمی‌یابد.
میرسد از پی برات خط بنقد طاقتم
تا زدست انداز زلفش، میکنم خود را خلاص
هوش مصنوعی: پیامی برایم می‌رسد که تمام صبر و طاقت من را تحت فشار قرار می‌دهد. از دست انداختن زلف معشوق، تصمیم می‌گیرم خود را آزاد کنم.
در قیامت هم مکن واعظ خلاصی آرزو
تا نسازی خویش را ز اندیشه دنیا خلاص
هوش مصنوعی: در روز قیامت نیز، ای واعظ، امید نداشته باش که بتوانی از عذاب نجات یابی مگر اینکه خود را از فکر و دغدغه‌های دنیایی آزاد کنی.