گنجور

شمارهٔ ۴۲۹

خرامان چون رود بیرون ز گلشن سرو دلجویش
نگاه گریه آلودی بود هر شاخ تر، سویش
بچشم غیرت از دنبال او، وقت خرامیدن
کم از تار نگاهی نیست، هر مویی ز گیسویش
قدح مینوشد آن وحشی غزال و، من ازین داغم
که رنگ نشأه می میگذارد روی بر رویش
چه سان با غیر بینم، همنشینش، من که از غیرت
کنم فریاد تا خیزد قیامت از سر کویش
مکن آزرده از خود واعظ آن شوخ جفا جو را
مبادا غیر خشمی واکشد از تندی خویش

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

خرامان چون رود بیرون ز گلشن سرو دلجویش
نگاه گریه آلودی بود هر شاخ تر، سویش
هوش مصنوعی: دخترکی با زیبایی خاص و ظرافتی همچون نرگس، به آرامی از باغ گل خارج می‌شود. در چهره‌اش غم و اندوهی دیده می‌شود که هر شاخه با او ارتباطی عاطفی دارد و به سوی او می‌نگرد.
بچشم غیرت از دنبال او، وقت خرامیدن
کم از تار نگاهی نیست، هر مویی ز گیسویش
هوش مصنوعی: چشمان غیرت من همیشه به دنبال اوست، وقتی که او با ناز و زیبایی راه می‌رود، هر یک از موهایش به اندازه یک تار نگاه ارزشمند است.
قدح مینوشد آن وحشی غزال و، من ازین داغم
که رنگ نشأه می میگذارد روی بر رویش
هوش مصنوعی: غزال وحشی در حال نوشیدن می است و من به خاطر داغی که در دلم دارم، از دیدن رنگ و نشانه‌های آن می، احساس درد می‌کنم.
چه سان با غیر بینم، همنشینش، من که از غیرت
کنم فریاد تا خیزد قیامت از سر کویش
هوش مصنوعی: چگونه می‌توانم غیر او را ببینم و با او هم‌نشین شوم؟ من که از شدت غیرت و عشق به او فریاد می‌زنم تا آنجا که قیامت از سر کوی او برپا شود.
مکن آزرده از خود واعظ آن شوخ جفا جو را
مبادا غیر خشمی واکشد از تندی خویش
هوش مصنوعی: از خود ناراحت نباش، ای واعظ، که آن دلبر بازیگوشی که مشکلاتی ایجاد می‌کند، مبادا کسی به‌واسطه خشم تندخویی تو رنجیده خاطر شود.