شمارهٔ ۴۲۲
گهر بر خویشتن پیچد ز فکر عقد دندانش
صدف دندان فشارد بر جگر از رشک مرجانش
چه سان دل میتوان کندن، ز چشم سرمهسای او؟
که قامت میکشد رو بر قفا برگشته مژگانش!
ز گل گشت چمن آن شوخ هرگه بازمیگردد
ز غیرت هر گلی دستیست پندارم بدامانش
چه سان هم عهد بینم با کسانش من که از غیرت
نمیخواهم که باشد با درستی عهد و پیمانش
رسید ایام پیری، دل ز اوضاع جهان کندم
به چوگان خمیدن، گوی دل بردم ز میدانش
پریشانی است حاصل دانه دل را همین واعظ
مگر پروردهای در آب و خاک ملک ایرانش؟!
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
گهر بر خویشتن پیچد ز فکر عقد دندانش
صدف دندان فشارد بر جگر از رشک مرجانش
هوش مصنوعی: گوهر در درون خود میچرخد و از فکر دندانش، صدفی دندانهایش را به شدت میفشارد و از حسادت مرجانش به او آسیب میزند.
چه سان دل میتوان کندن، ز چشم سرمهسای او؟
که قامت میکشد رو بر قفا برگشته مژگانش!
هوش مصنوعی: چطور میتوان دل را از دیدن او دور کرد؟ وقتی که زیباییاش با مژگان بلندش مثل سایهای بر روی من افتاده است!
ز گل گشت چمن آن شوخ هرگه بازمیگردد
ز غیرت هر گلی دستیست پندارم بدامانش
هوش مصنوعی: بهار و زیبایی چمن به خاطر گلهاست و هر بار که به آنجا برمیگردم، به خاطر زیبایی هر گل، ممکن است احساس حسادت یا محافظت نسبت به آن داشته باشم.
چه سان هم عهد بینم با کسانش من که از غیرت
نمیخواهم که باشد با درستی عهد و پیمانش
هوش مصنوعی: من نمیتوانم با کسانی که به خاطر غیرت و آبروشان به وعده و پیمان خود وفادار نیستند، همعهد و همپیمان باشم.
رسید ایام پیری، دل ز اوضاع جهان کندم
به چوگان خمیدن، گوی دل بردم ز میدانش
هوش مصنوعی: زمان پیری فرا رسیده است و من از وضعیت دنیا دلم گرفته. در این حال مثل کسی که در بازی چوگان خم میشود، احساس میکنم که قلبم را از میدان زندگی دور کردهام.
پریشانی است حاصل دانه دل را همین واعظ
مگر پروردهای در آب و خاک ملک ایرانش؟!
هوش مصنوعی: این شعر به حس پریشانی و ناراحتی درونی اشاره دارد و میپرسد آیا این حالت نتیجه تربیت و پرورش نیست که در سرزمین ایران رخ داده است؟ به نظر میرسد گوینده به نوعی انتقاد از شرایط اجتماعی و فرهنگی این سرزمین دارد و به دنبال دلیل این حالات است.