گنجور

شمارهٔ ۳۳

گشته از سوز شرر زان سینه گلخن سنگ را
کآتش افگنده‌ست در دل، نالهٔ من سنگ را
می‌کند سامان اسباب جنونم نوبهار
بهر طفلان سیل می‌آرد به دامن سنگ را
سازش گردون به دونان یک دو روزی بیش نیست
زود اندازد چو بردارد فلاخن سنگ را
روزگار آخر ستمگر را ستمکش می‌کند
شیشه می‌سازد مکافات شکستن، سنگ را
سخت‌جانان را ز مال خود، نباشد بهره‌ای
از شرر هرگز نگردد خانه روشن سنگ را
هست در هر عقدهٔ سختی نهان صد مصلحت
هر شرر باشد چراغی زیر دامن سنگ را
اشک گرمم آبیاری کرده کوه و دشت را
گشته زان تخم شرر در سینه خرمن سنگ را
ما درشتان را به نرمی، زیر دست خود کنیم
می‌کشد در بر چو آب آیینهٔ من سنگ را
آفتاب من تجلی گر کند واعظ به کوه
می‌گدازد از رگ خود در فلاخن سنگ را

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گشته از سوز شرر زان سینه گلخن سنگ را
کآتش افگنده‌ست در دل، نالهٔ من سنگ را
هوش مصنوعی: از شدت سوز و آتش در دلم، سنگ هم ذوب می‌شود و ناله من به گوش می‌رسد.
می‌کند سامان اسباب جنونم نوبهار
بهر طفلان سیل می‌آرد به دامن سنگ را
هوش مصنوعی: بهار باعث می‌شود که جنون من نظم و ترتیب پیدا کند و مانند سیلی که سنگ‌ها را به دامان خود می‌آورد، به زندگی‌ام سرازیر می‌شود.
سازش گردون به دونان یک دو روزی بیش نیست
زود اندازد چو بردارد فلاخن سنگ را
هوش مصنوعی: زمانی که به انسان خوشی و نعمت می‌دهد، این خوشی ماندگار نیست و به سرعت همچون سنگی که از آرامش برمی‌خیزد، به نابودی می‌انجامد. زندگی را باید جدی گرفت، چون ممکن است در کسری از زمان تغییر کند.
روزگار آخر ستمگر را ستمکش می‌کند
شیشه می‌سازد مکافات شکستن، سنگ را
هوش مصنوعی: در نهایت، ظلم و ستمی که زورگویان بر دیگران روا می‌دارند، خودشان را نیز تحت تأثیر قرار می‌دهد. به عبارتی دیگر، کسانی که ظلم می‌کنند، بازتاب اعمال خود را خواهند دید و عواقب ناشی از کارهایشان دامن‌گیرشان خواهد شد.
سخت‌جانان را ز مال خود، نباشد بهره‌ای
از شرر هرگز نگردد خانه روشن سنگ را
هوش مصنوعی: در اینجا گفته می‌شود که معشوق، حتی از دارایی‌های خود نیز چیزی به کس نمی‌دهد و مانند سنگی است که هرگز نمی‌تواند خانه‌اش را روشن کند. این به معنای این است که او از محبت و گرما بی‌بهره است و نمی‌توان به او امیدی داشت.
هست در هر عقدهٔ سختی نهان صد مصلحت
هر شرر باشد چراغی زیر دامن سنگ را
هوش مصنوعی: در هر مشکل و دشواری، نکته‌ای مثبت و بزرگ نهفته است. هر زحمتی و ناراحتی می‌تواند در آینده به روشنایی و سودی منجر شود، مانند نوری که زیر سنگی پنهان شده است.
اشک گرمم آبیاری کرده کوه و دشت را
گشته زان تخم شرر در سینه خرمن سنگ را
هوش مصنوعی: اشک‌های گرم من باعث آبادانی کوه‌ها و دشت‌ها شده و از آن شعله درون، سنگ‌های سخت مانند کاه و خرمن آتش گرفته‌اند.
ما درشتان را به نرمی، زیر دست خود کنیم
می‌کشد در بر چو آب آیینهٔ من سنگ را
هوش مصنوعی: ما انسان‌های خشن و سخت‌گیر را با لطافت و مهربانی نرم می‌کنیم، همان‌طور که آب در آینه، سنگ را در آغوش می‌کشد.
آفتاب من تجلی گر کند واعظ به کوه
می‌گدازد از رگ خود در فلاخن سنگ را
هوش مصنوعی: اگر خورشید من (هدایت یا حقیقت) از طریق واعظی نمایان شود، دیگر این واعظ مانند کوه مستحکم نخواهد بود و از شدت حرارت وجود خودش می‌تواند سنگ را به ذوب کردن وادار کند.