شمارهٔ ۱۲۴
کدخدایی یک قلم، رنج و غم و دردسر است
خامه تا گردید صاحب خانه، با چشم تر است
دست افشاندن بملک و مال این عبرت سرا
طایر جان را به اوج قرب حق، بال و پراست
کارهای بی سرانجامان، ز خود گیرد نظام
اشک ما دلخستگان، هم رشته و هم گوهر است
احتشام بی نوایان، میشود فردا پدید
چون چراغ خانه درویش، صبح محشر است
خانه آیینه را، نور و صفا از رفتگی است
کلبه بی فرش، مفلس را صفای دیگر است
چشمه جود کریمان، گو ننازد پر بخود
آب ما پیوسته از خود همچو جوی مرمر است
در جهان، سرگرم دولت را نباشد راحتی
کم نگردد درد سر، تا این کلاهش بر سر است
یک سر مو تا به جایی، کی به جایی میرسی؟
پای راه مقصد آزادگان ترک سر است؟
پاکی دامان اگر خواهی، به بی رشدی بساز
تیغ را خونها به گردن هر زمان از جوهر است
دل مخور از واپسی چندین، که چون نقش نگین
هرکه او امروز اینجا پا بود، فردا سر است
در جهان جنس سخن بی قدر از بی مصرفی است
گر بود گوشی، نصیحتهای واعظ گوهر است!
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
کدخدایی یک قلم، رنج و غم و دردسر است
خامه تا گردید صاحب خانه، با چشم تر است
هوش مصنوعی: کدخدای یک روستا با داشتن قلم و مسئولیت، زندگی پر از زحمت، مشکل و نگرانی دارد. زمانی که او به مقام و منزلت میرسد و خانهدار میشود، چشمش پر از اشک و غم است.
دست افشاندن بملک و مال این عبرت سرا
طایر جان را به اوج قرب حق، بال و پراست
هوش مصنوعی: در اینجا بیان شده که بی ارزش دانستن ثروت و مقام، درسگیری از زندگی است. در عوض، روح انسان باید به سمت نزدیکی به حقیقت و کمال حرکت کند و بال و پر بگشاید.
کارهای بی سرانجامان، ز خود گیرد نظام
اشک ما دلخستگان، هم رشته و هم گوهر است
هوش مصنوعی: کارهای بی فایده و بی نتیجه، خود به نوعی نظم خاصی دارند. اشکهای ما دلتنگها نیز به هم پیوسته و از یک جنس هستند.
احتشام بی نوایان، میشود فردا پدید
چون چراغ خانه درویش، صبح محشر است
هوش مصنوعی: فردا شکوه و عظمت افراد بیبضاعت آشکار خواهد شد، مانند اینکه در روز قیامت، نور چراغ خانه یک درویش نمایان میشود.
خانه آیینه را، نور و صفا از رفتگی است
کلبه بی فرش، مفلس را صفای دیگر است
هوش مصنوعی: به خانهای که پر از نور و روشنایی است، زیبایی و آرامش آن به خاطر خالی بودن از زینتها و تجملات است. اما در کلبهای ساده و بیفرش، حتی در فقر و کمبود، نوعی آرامش و زیبایی خاص وجود دارد.
چشمه جود کریمان، گو ننازد پر بخود
آب ما پیوسته از خود همچو جوی مرمر است
هوش مصنوعی: چشمهای از بخشش و سخاوت بزرگان وجود دارد که به خود نمیبالد. آب ما همواره در حال جوشیدن و جاری شدن است، مانند جوی سنگ مرمر که همیشه در حرکت است.
در جهان، سرگرم دولت را نباشد راحتی
کم نگردد درد سر، تا این کلاهش بر سر است
هوش مصنوعی: در این دنیا، کسی که در پی قدرت و مقام است، هرگز آرامش نخواهد داشت و درد و رنج او کاهش نخواهد یافت، تا زمانی که مسئولیتهایش را بر دوش دارد.
یک سر مو تا به جایی، کی به جایی میرسی؟
پای راه مقصد آزادگان ترک سر است؟
هوش مصنوعی: این متن به نوعی از سفر و مقصد اشاره دارد. میگوید که اگر تنها یک سر مو به جایی برسد، کی به آن مقصد واقعی میرسد؟ در واقع، شاید نشاندهنده این باشد که آزادی و هدف کسانی که به دنبال ارزشهای بالا هستند، در ترک برخی از تعلقات و محدودیتهاست. بنابراین، برای رسیدن به هدفهای بزرگتر، باید از محدودیتها رها شد.
پاکی دامان اگر خواهی، به بی رشدی بساز
تیغ را خونها به گردن هر زمان از جوهر است
هوش مصنوعی: اگر میخواهی دامن خود را پاک نگهداری، باید به خوی آماده برای مبارزه با مشکلات باشی؛ زیرا همواره خون و رنجی که به گردن مینهی، ناشی از باطن و نیت واقعی توست.
دل مخور از واپسی چندین، که چون نقش نگین
هرکه او امروز اینجا پا بود، فردا سر است
هوش مصنوعی: نگران بازگشت ناگوار نباش، زیرا هر کسی که امروز اینجا حضور دارد، فردا ممکن است دیگر در میان ما نباشد، مثل نقش و نگینی که ممکن است از بین برود.
در جهان جنس سخن بی قدر از بی مصرفی است
گر بود گوشی، نصیحتهای واعظ گوهر است!
هوش مصنوعی: در این دنیا سخنان بیفایده ارزش زیادی ندارند و اگر کسی گوش شنوا داشته باشد، نصیحتهای دلسوزانه ارزشمند و گرانبها هستند.